غواش. [ ] ( ع اِ ) بانگ و آواز. همهمه و فریاد. ( دزی ج 2 ص 231 ).
غواش. [ غ َ شِن ْ ] ( ع ص ،اِ ) غواشی. ج ِ غاشیة. رجوع به غواشی و غاشیة شود.
غواش. [ غ َ شِن ْ ] ( ع ص ،اِ ) غواشی. ج ِ غاشیة. رجوع به غواشی و غاشیة شود.
غواش . [ ] (ع اِ) بانگ و آواز. همهمه و فریاد. (دزی ج 2 ص 231).
غواش . [ غ َ شِن ْ ] (ع ص ،اِ) غواشی . ج ِ غاشیة. رجوع به غواشی و غاشیة شود.