پس از غلبه مسلمانان در غزوه بدر، قبایل بت پرست، یهودیان ثروتمند مدینه و یهودیان خیبر و وادی القری همه از پیشرفت نیروهای حکومت اسلامی دچار ترس شدند.از این میان، یهودیان قبیله بنی قَینُقاع که در داخل مدینه زندگی می کردند و قدرت اقتصادی مدینه در دست آنها بود، بیش از همه در بیم و هراس بودند و با جنگ تبلیغاتی عملاً پیمان سال اول هجرت را زیر پا گذاشته بودند.اما آتش رسمی جنگ میان آنان و مسلمانان از روزی شعله ور شد که یک مغازه دار یهودی به یک زن مسلمان اهانت کرد؛ یکی از مسلمان ها مغازه دار را کشت و در پی آن، جمعی از یهودیان بازار آن مسلمان را کشتند. در پی آن مسلمانان اقدام به جنگ با آنها کردند و یهودیان بنی قینقاع از ترس شان به قلعه های خود پناه بردند. پس پانزده روز، یهودیان تسلیم شدند و محمد آنان را به حدود شام تبعید کرد و اموال آنها توسط مسلمانان به غنیمت گرفته شد.
محمد پس از هجرت به مدینه با یهودیان پیمانی بست و به آنان اجازه داد در مدینه بمانند به شرط آنکه کسی را بر ضد محمد یاری نکنند. بنی قینقاع نخستین قبیله ای بود که این پیمان را شکست و با مسلمانان به ستیز برخاست. روایت مورّخان دربارهٔ آغاز ماجرا، در مجموع دربردارنده سه مطلب است:
ابن اسحاق هر سه مطلب را به طور مجزّا نقل می کند، ولی به جای آیه یادشده، از آیاتی دیگر (آل عمران: ۱۲–۱۳) سخن می راند. واقدی گفته های اول و دوم را به صورتی مرتبط می آورد و ابن سعد تنها سومین مطلب را ذکر می کند. طبری با تلفیق مطالب اول و سوم می نویسد که پس از امتناع یهودیان از پذیرش سخنان محمد، این آیه نازل شد. برخی منابع دیگر از سرکشی و عهدشکنی یهودیان، پس از جنگ بدر سخن می رانند، ولی از مصادیق آن چیزی نمی گویند. حدس ویلیام مونتگومری وات نویسنده بریتانیایی این است که حرکتهایی بر ضد محمد وجود داشته که احتمالاً یهودیان، عاملان آنها را تشویق می کرده اند.
مسلمانان، به پا خواستند و یهودیان بنی قینقاع از ترس شان به قلعه های خود پناه بردند. محاصره همه جانبهٔ یهودیان، پانزده روز به طول انجامید و بر اثر این محاصره به زانو درآمدند. درهای قلعه را باز کردند، خود را تسلیم ارتش اسلام کردند و ناچار شدند اسلحه و اموال خود را بگذارند و مدینه را ترک کنند. با خروج یهودیان بنی قینقاع از مدینه، وحدت سیاسی مسلمانان با وحدت مذهبی شان توأم شد زیرا جز مسلمانان، گروه قابل توجه دیگری در مدینه نبود و بت پرستان و منافقان در برابر این وحدت ناچیز بودند.
محمد پس از هجرت به مدینه با یهودیان پیمانی بست و به آنان اجازه داد در مدینه بمانند به شرط آنکه کسی را بر ضد محمد یاری نکنند. بنی قینقاع نخستین قبیله ای بود که این پیمان را شکست و با مسلمانان به ستیز برخاست. روایت مورّخان دربارهٔ آغاز ماجرا، در مجموع دربردارنده سه مطلب است:
ابن اسحاق هر سه مطلب را به طور مجزّا نقل می کند، ولی به جای آیه یادشده، از آیاتی دیگر (آل عمران: ۱۲–۱۳) سخن می راند. واقدی گفته های اول و دوم را به صورتی مرتبط می آورد و ابن سعد تنها سومین مطلب را ذکر می کند. طبری با تلفیق مطالب اول و سوم می نویسد که پس از امتناع یهودیان از پذیرش سخنان محمد، این آیه نازل شد. برخی منابع دیگر از سرکشی و عهدشکنی یهودیان، پس از جنگ بدر سخن می رانند، ولی از مصادیق آن چیزی نمی گویند. حدس ویلیام مونتگومری وات نویسنده بریتانیایی این است که حرکتهایی بر ضد محمد وجود داشته که احتمالاً یهودیان، عاملان آنها را تشویق می کرده اند.
مسلمانان، به پا خواستند و یهودیان بنی قینقاع از ترس شان به قلعه های خود پناه بردند. محاصره همه جانبهٔ یهودیان، پانزده روز به طول انجامید و بر اثر این محاصره به زانو درآمدند. درهای قلعه را باز کردند، خود را تسلیم ارتش اسلام کردند و ناچار شدند اسلحه و اموال خود را بگذارند و مدینه را ترک کنند. با خروج یهودیان بنی قینقاع از مدینه، وحدت سیاسی مسلمانان با وحدت مذهبی شان توأم شد زیرا جز مسلمانان، گروه قابل توجه دیگری در مدینه نبود و بت پرستان و منافقان در برابر این وحدت ناچیز بودند.
wiki: غزوه بنی قینقاع