کلمه جو
صفحه اصلی

فان

فارسی به انگلیسی

faun


فرهنگ فارسی

نابود شونده . در فارسی به صورت فانی با یائ اصلی بکار رود .

لغت نامه دهخدا

فان. ( ع ص ) نابودشونده. ( از اقرب الموارد ). در فارسی بصورت فانی با یاء اصلی بکار رود. رجوع به فانی شود. || پیر سالخورده. ( از اقرب الموارد ). رجوع به فانی شود.

دانشنامه عمومی

فانها در اسطوره شناسی رومی روح های جنگل رام نشدنی هستند. فان ها شاخ دارند و نیم تنه بالایی شبیه انسان داشته و از کمر به پایین مانند بز هستند. فان ها وجوه مشترکی نیز با ساتیرها (روح هایی در در اسطوره شناسی یونانی) دارند.
Wikipedia contributors, "Faun," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Faun&oldid=207650434 (accessed April 23, 2008).

سبکی از رپ که در آن آهنگ های طنز آمیز و خنده دار خوانده می شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی فَانٍ: فانی - زودگذر- نابودشونده
معنی مِصْرَ: مصر- شهر(در عبارت " ﭐهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَکُم مَّا سَأَلْتُمْ ")
معنی طِبْنَ: آن زنان میل و رغبت نشان دادند(در عبارت "فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ" منظور این است که اگر مقداری از مهر خود را از روی رضا وخشنودی به شما بخشیدند )
معنی ﭐسْتَحَقَّ عَلَیْهِم: به آنان خیانت کردند(در عبارت "فَإِنْ عُثِرَ عَلَیٰ أَنَّهُمَا ﭐسْتَحَقَّا إِثْماً فَئَاخَرَانِ یقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ ﭐلَّذِینَ ﭐسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ ﭐلْأَوْلَیَانِ " کلمه إثم به قرینه جمله قبل حذف شده . ومعنی کل عبارت می شود : پس اگر اطلاعی حاص...
معنی نِّفَاقِ: نفاق - دو رویی (نفاقدر عرف قرآن به معنای اظهار ایمان و پنهان داشتن کفر باطنی است .اصل این کلمه از نفق به معنی تونل و راهی است که از زیر زمین برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغی نفقا فی الأرض "، سوراخ و لانه موش صحرائی را نیز نافقاء می نامند و م...
معنی مُنَافِقُونَ: منافقان - دو رویان (کلمه منافق اسم فاعل از باب مفاعله از ماده نفاق است ، که در عرف قرآن به معنای اظهار ایمان و پنهان داشتن کفر باطنی است .اصل این کلمه از نفق به معنی تونل و راهی است که از زیر زمین برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغی نفقا فی الأرض...
معنی مُنَافِقِینَ: منافقان (کلمه منافق اسم فاعل از باب مفاعله از ماده نفاق است ، که در عرف قرآن به معنای اظهار ایمان و پنهان داشتن کفر باطنی است .اصل این کلمه از نفق به معنی تونل و راهی است که از زیر زمین برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغی نفقا فی الأرض "، سوراخ ...
معنی نَافَقُواْ: نفاق و دوروئی کردند (ازنفاق که در عرف قرآن به معنای اظهار ایمان و پنهان داشتن کفر باطنی است .اصل این کلمه از نفق به معنی تونل و راهی است که از زیر زمین برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغی نفقا فی الأرض "، سوراخ و لانه موش صحرائی را نیز نافقاء می...
معنی مُعْتَبِینَ: آنانکه عذر خواهیشان پذیرفته شده - راضی کنندگان (کلمه معتبین جمع اسم فاعل ازاعتاب است به معنای ارضا (راضی کردن)است ، و اصل اعتاب به این معنا بوده که پوستی را که درست دباغی نشده ، دو باره دباغی کنند ، تا اصلاح شود ، سپس این کلمه را بطور استعاره در هر ع...
معنی مُنَافِقَاتُ: زنان منافق - زنان دو رو (کلمه منافق اسم فاعل از باب مفاعله از ماده نفاق است ، که در عرف قرآن به معنای اظهار ایمان و پنهان داشتن کفر باطنی است .اصل این کلمه از نفق به معنی تونل و راهی است که از زیر زمین برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغی نفقا فی ...
ریشه کلمه:
فنی (۱ بار)

از بین رفتن. . چون سوره رحمن در باره جن و انس است ظاهرا مراد از «مَنْ عَلَیْها» جن و انس باشد و فناء معدوم شدن نیست زیرا موجود معدوم نمی‏شود بلکه مقصود از بین رفتن صورت و ترکیب ظاهری است همین که انسانی مرد و خاک شد فناء شده است یعنی: هرکه از جن و انس در روی زمین است فانی شدنی است ولی پروردگارت که دارای جلال و کرامت است می‏ماند رجوع شود به «وجه». آیه . از آیه ما نحن فیه اعم است. و در «وجه» خواهد آمد.

پیشنهاد کاربران

فان به معنی سپس

Fun به معنی بامزه

برای مثال :
. I like math . It's fun
من ریاضی دوست دارم . بامزه است .

Fun به معنی خوشی شوخی شوخی کردن


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثال یک:

having fun seems to be her only purpose in life

ظاهرا یگانه هدف او در زندگی خوش گذرانی است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ مثال دو:

it's fun to watch the baby walk

تماشای راه رفتن کودک کیف دارد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثال سه:

have fun

خوش بودن، خوش گذراندن، کیف کردن

ــــــــــــــــــــــ مثال چهار:

like fun

( خودمانی ) ابدا، اصلا، هرگز

ـــــــــــــ مثال پنج:

make fun of

مسخره کردن، دست انداختن

ــــــــــ مثال شش:

make fun of ( poke fun at )

مسخره کردن، دست انداختن، مچل کردن، منتر کردن

ـــــــــ مثال هفت:


poke fun at

مسخره کردن، دست انداختن، مورد تمسخر قرار دادن

جالب _ با مزه


کلمات دیگر: