نصایر. [ ن َ ی ِ ] ( ع اِ ) نصائر. رجوع به نصائر شود : و داعی نصایر جهاد سوی مملکت آن مخاذیل ندای... درداد. ( جهانگشای جوینی ).
نصایر
لغت نامه دهخدا
نصائر. [ ن َ ءِ ] ( ع اِ ) عطایا. ( متن اللغة ). ج ِ نصیرة ( به معنی عطیه ). ( از المنجد ). رجوع به نصیرة شود. || ج ِ نصیرة ( تأنیث نصیر به معنی ناصر ). ( از المنجد ). رجوع به نصیر و نصیرة شود.
کلمات دیگر: