منصوب کردن . بحالت نصبی در آوردن . نصب دادن حرفی را .
نصب دادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نصب دادن. [ ن َ دَ ] ( مص مرکب ) منصوب کردن. به حالت نصبی درآوردن ( حرف را ). نصب دادن حرفی را؛ به زبر خواندن آن را. بر بالا کردن حرف را. ( از زمخشری ). رجوع به نصب شود.
کلمات دیگر: