کلمه جو
صفحه اصلی

قلمس

لغت نامه دهخدا

قلمس. [ ق َ ل َم ْ م َ ] ( ع ص ) پر و بسیارآب از چاه. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). چاه پرآب. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || مرد بسیارخیرو نیک بخشنده بسیار دهنده. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || مهتر گرامی. || مرد نیک زیرک دوراندیش ناآشنا و ناشناخته. || ( اِ ) دریا. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

قلمس. [ ق َ ل َم ْ م َ ] ( اِخ ) نام مردی کنانی از ناسئان شهور ( که ماههای حرام را تغییر میداد ) که نزد حمزه عقبه می ایستاد و میگفت : اللهم انی ناسئی الشهور و واضعها موضعها و لا اعاب و لااجاب اللهم انی قد احللت احد الصفرین و حرمت صفرالمؤخر و کذلک فی الرجبین یعنی رجب و شعبان انفروا علی اسم اﷲ. ( منتهی الارب ). و دراین باره است آیه شریفه : انما النسی زیادة فی الکفر یضل به الذین کفروا یحلونه عاماً و یحرمونه عاماًلیواطئوا عدة ما حرم اﷲ فیحلوا ماحرم اﷲ زین لهم سوء اعمالهم واﷲ لایهدی القوم الکافرین. ( قرآن 37/9 ).

قلمس . [ ق َ ل َم ْ م َ ] (اِخ ) نام مردی کنانی از ناسئان شهور (که ماههای حرام را تغییر میداد) که نزد حمزه عقبه می ایستاد و میگفت : اللهم انی ناسئی الشهور و واضعها موضعها و لا اعاب و لااجاب اللهم انی قد احللت احد الصفرین و حرمت صفرالمؤخر و کذلک فی الرجبین یعنی رجب و شعبان انفروا علی اسم اﷲ. (منتهی الارب ). و دراین باره است آیه ٔ شریفه : انما النسی ٔ زیادة فی الکفر یضل به الذین کفروا یحلونه عاماً و یحرمونه عاماًلیواطئوا عدة ما حرم اﷲ فیحلوا ماحرم اﷲ زین لهم سوء اعمالهم واﷲ لایهدی القوم الکافرین . (قرآن 37/9).


قلمس . [ ق َ ل َم ْ م َ ] (ع ص ) پر و بسیارآب از چاه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). چاه پرآب . (اقرب الموارد) (آنندراج ). || مرد بسیارخیرو نیک بخشنده ٔ بسیار دهنده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || مهتر گرامی . || مرد نیک زیرک دوراندیش ناآشنا و ناشناخته . || (اِ) دریا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).


دانشنامه عمومی

قلمس روستایی در دهستان نفتلیجه بخش مرکزی شهرستان گمیشان استان گلستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۳۸۳ نفر (۹۹خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: