<div class="boxBd"><b>( مجاوتة )</b> مجاوتة. [ م ُ وَت َ ] ( ع مص ) به کلمه «جوت جوت » خواندن شتران. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). به کلمه «جوت جوت » خواندن شتران را به سوی آب. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).</div>

( مجاوتة ) مجاوتة. [ م ُ وَت َ ] ( ع مص ) به کلمه «جوت جوت » خواندن شتران. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). به کلمه «جوت جوت » خواندن شتران را به سوی آب. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">خواندن شتران</div>

فرهنگ فارسی

<p><span class=""hl"">مجاوتة.</span> [ م ُ وَت َ ] (ع مص ) به کلمه ٔ «جوت جوت » خواندن شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به کلمه ٔ «جوت جوت » خواندن شتران را به سوی آب . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).<br></p>

مجاوتة. [ م ُ وَت َ ] (ع مص ) به کلمه ٔ «جوت جوت » خواندن شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به کلمه ٔ «جوت جوت » خواندن شتران را به سوی آب . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

مجاوته

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا