کلمه جو
صفحه اصلی

قلونیه

لغت نامه دهخدا

( قلونیة ) قلونیة. [ ق َ ی َ ] ( اِخ ) شهری است به روم و میان آن و قسطنطنیه شصت برید فاصله است.سیف الدوله در جنگهای خود به سال 335 هَ. ق. بدان رسید و ابوفراس درباره آن اشعاری دارد. ( معجم البلدان ) ( منتهی الارب ). و رجوع به نزهة القلوب ص 116 شود.

قلونیة. [ ق َ ی َ ] (اِخ ) شهری است به روم و میان آن و قسطنطنیه شصت برید فاصله است .سیف الدوله در جنگهای خود به سال 335 هَ . ق . بدان رسید و ابوفراس درباره ٔ آن اشعاری دارد. (معجم البلدان ) (منتهی الارب ). و رجوع به نزهة القلوب ص 116 شود.



کلمات دیگر: