کلمه جو
صفحه اصلی

کفنه

لغت نامه دهخدا

کفنة. [ ک ُ ن َ ] (ع اِ) زمینی که نیکو برویاند هرچیز را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). زمین سنگلاخ که هر گیاهی در آن بروید. (از اقرب الموارد).


( کفنة ) کفنة. [ ک ُ ن َ ] ( ع اِ ) زمینی که نیکو برویاند هرچیز را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). زمین سنگلاخ که هر گیاهی در آن بروید. ( از اقرب الموارد ).

کفنة. [ ک َ ن َ ] ( ع اِ ) درختی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نام درختی. ( ناظم الاطباء ).

کفنة. [ ک َ ن َ ] (ع اِ) درختی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام درختی . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: