کلمه جو
صفحه اصلی

مجرتان

لغت نامه دهخدا

مجرتان. [ م َ رَ ] ( ع اِ ) به صیغه تثنیه ، دو سانحه مر گوسپندان را یکی سرمای شب و دیگری گم شدن در شب. ( ناظم الاطباء ). دو آفت گوسپندان رایکی لاغری در روزگار سخت و دیگر پراکنده شدن در شب ومورد حمله درندگان واقع شدن. ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: