قلهات . [ ق ِ ] (اِخ ) موضعی است . در معجم البلدان آمده است : عمرانی آن را چنین ضبط کرده و درباره ٔ آن تحقیق نموده است . (معجم البلدان ).
قلهات
لغت نامه دهخدا
قلهات . [ ق ُ ] (اِخ ) شهری است بندری بر ساحل دریا در عمان . (نخبة الدهر دمشقی ص 218). شهری است در عمان در کنار دریا که بیشتر کشتیهای هند در آن لنگر می اندازند و اینک به صورت بندرگاه درآمده است . شهری است آباد و پرجمعیت و عمارت آن قدیمی نیست و گمان نمیکنم (مؤلف معجم البلدان ) که پیش از سال پانصد هجری شهر شده باشد. این شهر از صاحب هرمز است و مردم آن همه خوارج اباضیه هستند و تا به امروز به این مذهب تظاهر میکنند. (معجم البلدان ).
قلهات. [ ق ُ ] ( اِخ ) شهری است بندری بر ساحل دریا در عمان. ( نخبة الدهر دمشقی ص 218 ). شهری است در عمان در کنار دریا که بیشتر کشتیهای هند در آن لنگر می اندازند و اینک به صورت بندرگاه درآمده است. شهری است آباد و پرجمعیت و عمارت آن قدیمی نیست و گمان نمیکنم ( مؤلف معجم البلدان ) که پیش از سال پانصد هجری شهر شده باشد. این شهر از صاحب هرمز است و مردم آن همه خوارج اباضیه هستند و تا به امروز به این مذهب تظاهر میکنند. ( معجم البلدان ).
قلهات. [ ق ِ ] ( اِخ ) موضعی است. در معجم البلدان آمده است : عمرانی آن را چنین ضبط کرده و درباره آن تحقیق نموده است. ( معجم البلدان ).
قلهاة. [ ق َ ] ( اِخ ) شهری است. ( منتهی الارب ). رجوع به قلهات شود.
قلهات. [ ق ِ ] ( اِخ ) موضعی است. در معجم البلدان آمده است : عمرانی آن را چنین ضبط کرده و درباره آن تحقیق نموده است. ( معجم البلدان ).
قلهاة. [ ق َ ] ( اِخ ) شهری است. ( منتهی الارب ). رجوع به قلهات شود.
کلمات دیگر: