کلمه جو
صفحه اصلی

مجبری

لغت نامه دهخدا

مجبری. [ م ُ ج َب ْ ب ِ ] ( حامص ) عمل مجبر. شکسته بندی : طلیها و داروها که اندر مجبری بکار آید. ( ذخیره خوارزمشاهی ). داروها که اندر مجبری بکار آید بعضی آن است که... ( ذخیره خوارزمشاهی ). و رجوع به مجبر شود.


کلمات دیگر: