کلمه جو
صفحه اصلی

مجرنثم

لغت نامه دهخدا

مجرنثم. [م ُ رَ ث ِ ] ( ع ص ) فراهم و مجتمع شونده. ( منتهی الارب ). فراهم گشته و مجتمع شونده. ( ناظم الاطباء ). || رکب مجرنثم ؛ رکب نشانه شونده. ( منتهی الارب ). پشت زهار و یا فرج بلند برآمده. ( ناظم الاطباء ). عریض و گویند رکب مجرنثم ؛ ای عریض. ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: