کلمه جو
صفحه اصلی

holidays


در تعطیلات، در هر تعطیلی

انگلیسی به فارسی

در تعطیلات، در هر تعطیلی


جملات نمونه

1. during holidays i go on shopping expeditions
در روزهای تعطیل برای خرید این طرف و آن طرف می روم.

2. norooz holidays
تعطیلات نوروز

3. summer holidays
تعطیلات تابستان

4. summer holidays are upon us
تعطیلات تابستان نزدیک است.

5. summer holidays sped by
تعطیلات تابستان به سرعت گذشت.

6. the holidays gave him a chance to paint the room
تعطیلات به او فرصت داد که اتاق را رنگ بزند.

7. the holidays we spent together were true bliss
تعطیلاتی را که با هم گذراندیم خوشی محض بود.

8. he spent his holidays tramping in the desert
تعطیلات خود را به رهنوردی در صحرا گذراند.

9. before we noticed, the holidays had glided away
تا آمدیم متوجه شویم تعطیلات سپری شده بود.

10. let us enjoy our holidays instead of quarrelling!
بیا به جای دعوا کردن از تعطیلات خود لذت ببریم !

11. the length of time, holidays inclusive, will be twenty days
طول مدت،با افزودن روزهای تعطیل،بیست روز خواهد بود.

12. he is saving for the holidays
او دارد برای ایام مرخصی پول می اندوزد.

13. mail is not delivered on holidays
مرسولات پستی در ایام تعطیل توزیع نمی شود.

14. two weeks remained of our holidays
از تعطیلات ما دو هفته باقی مانده بود.

15. due to heavy traffic during norooz holidays
به خاطر رفت و آمد سنگین تعطیلات نوروز

16. i stayed there over the christmas holidays
همه ی تعطیلات کریسمس آنجا ماندم.

17. mehri will visit me for norooz holidays
مهری تعطیلات نوروز را نزد من خواهد گذراند.

18. travel on the airport road is heavy on holidays
در تعطیلات رفت و آمد در جاده ی فرودگاه زیاد است.

19. Father gave his blessing to our holidays plans.
[ترجمه ترگمان]پدر برای تعطیلات ما دعای خیر کرد
[ترجمه گوگل]پدر نعمت خود را به برنامه های تعطیلات ما داد

20. A month of holidays in the summer resort will certainly bring you around.
[ترجمه ترگمان]یک ماه تعطیلات تابستان قطعا شما را به اینجا خواهد آورد
[ترجمه گوگل]یک ماه تعطیلات در تابستان، مطمئنا شما را به اطراف می برد

21. He never takes his full quota of holidays.
[ترجمه ترگمان]او هرگز به تمام تعطیلات خود مرخصی نمی دهد
[ترجمه گوگل]او هرگز سهمیه کامل تعطیلات خود را از دست نمی دهد

22. For holidays, I prefer the relative seclusion of the countryside.
[ترجمه ترگمان]برای تعطیلات، من انزوا نسبی حومه شهر را ترجیح می دهم
[ترجمه گوگل]برای تعطیلات، من ترجیح می دهم نسبی نسبی از حومه

23. Our project languished during the holidays.
[ترجمه ترگمان]پروژه ما در طول تعطیلات متوقف شده بود
[ترجمه گوگل]پروژه ما در طول تعطیلات ناپدید شد

پیشنهاد کاربران

طعتیلات


کلمات دیگر: