کلمه جو
صفحه اصلی

بازبام

لغت نامه دهخدا

بازبام. ( اِ مرکب ) بازبار ( بازیار ).بازبان. رجوع به بازبار و شعوری ج 1 ورق 177 شود.


کلمات دیگر: