کلمه جو
صفحه اصلی

evidenced

انگلیسی به فارسی

گواهی شده است، شهادت دادن، ثابت کردن


جملات نمونه

1. she evidenced no friendship toward us
او نسبت به ما دوستی ابراز نکرد.

2. his silence evidenced his guilt
سکوت او نشانگر گناهش بود.

پیشنهاد کاربران

مشهود

نشان دادن

گواهی شده


کلمات دیگر: