کلمه جو
صفحه اصلی

governs

انگلیسی به فارسی

حکومت می کند، حکومت کردن، حکمرانی کردن، تابع خود کردن، حاکم بودن، فرمانداری کردن، کنترل کردن


پیشنهاد کاربران

حاکم بودن

To control and direct the public business of a country, city, a group of people. . .


کلمات دیگر: