1. to stitch a button of a shirt
به پیراهن دکمه دوختن
2. zigzag stitch
بخیه ی ضربدر
3. a stitch in time saves nine
کار بموقع،از خسارت بعدی جلوگیری می کند
4. may sweater is a stitch too short
ژاکت من یک گره کوچک است.
5. the children didn't have a stitch of clothing on
بچه ها یک تکه لباس هم به تن نداشتند.
6. A stitch in time saves nine.
[ترجمه ترگمان]بخیه زدن به موقع باعث صرفه جویی در ساعت نه می شود
[ترجمه گوگل]یک لحاف در زمان صرفه جویی نه
7. I've ripped my trousers - can you stitch them up for me?
[ترجمه ترگمان]شلوار مرا پاره کرده ای - می توانی آن ها را به خاطر من بخیه بزنی؟
[ترجمه گوگل]من شلوارهای خود را پاره کرده ام - آیا می توانید آنها را برای من ببندید؟
8. Can we slow down? I've got a stitch.
[ترجمه Sina] میتونیم سرعت رو کم کنیم ؟ من یک درد شدید ( ناشی از دویدن یا خندیدن در قفسه ی سینه یا شکم ) گرفتم.
[ترجمه ترگمان]میشه آروم باشیم؟ یک بخیه دارم
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم کم کنیم؟ من یک بند دارم
9. The design can be worked in cross stitch.
[ترجمه ترگمان]طراحی می تواند در بخیه متقاطع انجام شود
[ترجمه گوگل]طراحی را می توان در دوخت متقابل انجام داد
10. The edge was sewn with blanket stitch.
[ترجمه ترگمان]لبه آن را با روکش روکش دوخته بودند
[ترجمه گوگل]لبه با پتو پوشید
11. Britain is likely to stitch together some sort of political deal to avoid a confrontation.
[ترجمه ترگمان]احتمال دارد که بریتانیا برخی از مسائل سیاسی را به هم بچسبانند تا از رویارویی اجتناب کنند
[ترجمه گوگل]بریتانیا احتمالا به منظور جلوگیری از رویارویی، نوعی توافق سیاسی را با هم ترکیب می کند
12. Can you do chain stitch?
[ترجمه ترگمان]میتونی یه بخیه زنجیری وصل کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما می توانید دوختن زنجیره ای را انجام دهید؟
13. Stitch the pieces together along the fold.
[ترجمه ترگمان]قطعات را به هم می زدند
[ترجمه گوگل]دوختن قطعات در کنار هم
14. Fold the fabric and stitch the two layers together.
[ترجمه ترگمان]پارچه را تاه کنید و دو لایه را به هم بزنید
[ترجمه گوگل]پارچه را بچینید و دو لایه را با هم بچرخانید