1. Early marriage and procreation are no longer discouraged there.
[ترجمه مسعود] در آنجا دیگر مخالفتی با ازدواج و زادوولد زودهنگام ووجود ندارد.
[ترجمه ترگمان]ازدواج زود و زاد و ولد در آنجا دیگر دلسرد کننده نیست
[ترجمه گوگل]ازدواج زودهنگام و زاد و ولد دیگر در آنجا متوقف نمی شود
2. They believe that sex is primarily for procreation.
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که جنسیت در درجه اول برای تولید نسل است
[ترجمه گوگل]آنها معتقدند که جنسیت عمدتا برای رشد جنسی است
3. Why are caring, commitment, and procreation apparently being given such low priority?
[ترجمه ترگمان]چرا مراقبت، تعهد، و تولید مثل این در اولویت پایین قرار دارند؟
[ترجمه گوگل]چرا مراقبت، تعهد و زایمان ظاهرا چنین اولویتی کمتری دریافت می شود؟
4. The male power in procreation is the active power; women's contribution is passive.
[ترجمه ترگمان]قدرت مرد در زاد و ولد قدرت فعال است؛ مشارکت زنان منفعل است
[ترجمه گوگل]قدرت مردانه در پرورش قدرت فعال است؛ مشارکت زنان غیرفعال است
5. Mention procreation, and they talk about the population explosion.
[ترجمه ترگمان]زاد و ولد را ذکر کنید، و در مورد انفجار جمعیت صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]اشاره به زاد و ولد و آنها در مورد انفجار جمعیت صحبت می کنند
6. The content of procreation right mainly includes rights of knowing truth, decision right, and so on.
[ترجمه ترگمان]محتوای نسل به طور عمده شامل حق دانستن حقیقت، تصمیم درست، و غیره است
[ترجمه گوگل]محتوای حق تکثیر، عمدتا شامل حق شناخت حقیقت، حق تصمیم گیری و غیره است
7. Scientists discovered the mysterious rite of procreation 1981 and ever since have puzzled over its details.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان مراسم مرموز زاد و ولد را در سال ۱۹۸۱ کشف کردند و از آن زمان به بعد از جزئیات آن گیج شده بودند
[ترجمه گوگل]دانشمندان کشف کلیسای مرموز تولید مثل در سال 1981 و از آن زمان تا کنون بر روی جزئیات آن پافشاری کرده اند
8. The females procreation adoration is the origin and return of ancient goddess.
[ترجمه ترگمان]پرستش procreation ماده منشا و بازگشت ربه النوع باستانی است
[ترجمه گوگل]احترام زاد و ولد زنان منشا و بازگشت الهه باستان است
9. And, procreation and human trafficking reveal the loss of personal physical independence within sexual culture.
[ترجمه ترگمان]و زاد و ولد و قاچاق انسان نشان دهنده از دست دادن استقلال فیزیکی شخصی در فرهنگ جنسی است
[ترجمه گوگل]و تولد و قاچاق انسان نشان از از دست دادن استقلال فیزیکی شخصی در فرهنگ جنسی است
10. This article also expounds several special bodies of procreation right, including single female, male prisoner.
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین درباره چندین نهاد خاص مربوط به زاد و ولد، از جمله مرد مجرد زندانی مرد، سخن می گوید
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین چندین بدن ویژه از پرونده زایمان را شامل می شود، از جمله یک زن، مرد زندانی
11. Sterility is some permanent factor preventing procreation.
[ترجمه ترگمان]Sterility عاملی ماندگار است که از تولید نسل جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]استریلیزه برخی از عوامل دائمی جلوگیری از زایمان است
12. Some people believe that sex should only be for the purpose of procreation.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم بر این باورند که رابطه جنسی تنها باید برای تولید نسل باشد
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم معتقدند که جنس باید فقط برای قاعدگی باشد
13. When they then found out about their own significance in procreation they seized power entirely.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که از اهمیت خود در زادن آگاه شدند، قدرت را به طور کامل از دست گرفتند
[ترجمه گوگل]وقتی آنها در مورد اهمیت خودشان در مراحل رشد یافتند، قدرت خود را به طور کامل به دست آوردند
14. Hindley Foster had obviously perceived her dilemma and understood it, even though he had said he had no intimate knowledge of procreation.
[ترجمه ترگمان]هیندلی به وضوح دریافته بود که او این مساله را درک کرده است و با وجود این که گفته بود هیچ اطلاعی از زاد و ولد ندارد
[ترجمه گوگل]هندیلی فاستر بدیهی است که معضل او را درک کرده و درک کرده، حتی اگر گفته بود او دانش صمیمی ای از زایمان ندارد