کلمه جو
صفحه اصلی

arthritis


معنی : آرتروز، ورم مفاصل، اماس مفصل
معانی دیگر : (پزشکی) ورم مفاصل، آرتریت، بندآماس، بندتبسی، طب ورم مفاصل

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) ورم مفاصل، آماس مفصل


آرتروز، ورم مفاصل، اماس مفصل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: arthritic (adj.), arthritically (adv.), arthritic (n.)
• : تعریف: a disease of the joints in which they become painfully inflamed.

• inflammation of the joints (medicine)
arthritis is a condition in which the joints in someone's body are swollen and painful.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] آرتریت

مترادف و متضاد

آرتروز (اسم)
arthritis

ورم مفاصل (اسم)
arthritis

اماس مفصل (اسم)
arthritis

جملات نمونه

1. arthritis has crippled her
ورم و درد مفاصل او را از حرکت انداخته است.

2. New ways to treat arthritis may provide an alternative to painkillers.
[ترجمه ترگمان]روش های جدید برای درمان ورم مفاصل ممکن است جایگزین مصرف مسکن شود
[ترجمه گوگل]راه های جدید برای درمان آرتریت ممکن است جایگزین برای کمردرد باشد

3. In later life she was crippled with arthritis.
[ترجمه شقایق] اواخر زندگی آرتروز اوراضعیف کرده بود
[ترجمه ترگمان]در زندگی بعد از ورم مفاصل فلج شده بود
[ترجمه گوگل]در بعد زندگی او با آرتریت ضعیف شده بود

4. Arthritis and rheumatism are prominent crippling diseases.
[ترجمه ترگمان]ورم مفاصل و روماتیسم در معرض بیماری های فلج کننده و فلج کننده هستند
[ترجمه گوگل]آرتریت و روماتیسم بیماری های مضر برجسته هستند

5. Rheumatoid arthritis has also been linked with the virus.
[ترجمه ترگمان]آرتروز Rheumatoid هم با این ویروس ارتباط داشته است
[ترجمه گوگل]آرتروز روماتوئید نیز با ویروس ارتباط دارد

6. Fish oils are supposed to help relieve arthritis.
[ترجمه ترگمان]روغن ماهی به تسکین ورم مفاصل کمک می کند
[ترجمه گوگل]روغن ماهی برای کمک به آرتریت کمک می کند

7. She's a martyr to her arthritis.
[ترجمه ترگمان]اون برای ورم مفاصل خودش شهید شده
[ترجمه گوگل]او شهید به آرتریت او است

8. His hands were gnarled with arthritis.
[ترجمه ترگمان]دست هایش از ورم مفاصل گره خورده بود
[ترجمه گوگل]دستانش با آرتریت همراه بود

9. His ailments include a mild heart attack and arthritis.
[ترجمه ترگمان]بیماری او شامل سکته قلبی خفیف و ورم مفاصل است
[ترجمه گوگل]بیماری های او شامل حمله قلبی خفیف و آرتریت می شود

10. Her condition was misdiagnosed as arthritis.
[ترجمه ترگمان]وضعیت اون به عنوان التهاب مفاصل اشتباه تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]وضعیت او به علت آرتریت ناشناخته بود

11. He's eighty and crippled with arthritis.
[ترجمه ترگمان]او هشتاد سالشه و با التهاب مفاصل فلج شده
[ترجمه گوگل]او هشتاد ساله است و با آرتریت روبرو است

12. Her arthritis kicks up in cold weather.
[ترجمه ترگمان]التهاب مفاصل او در هوای سرد فرو می رود
[ترجمه گوگل]آرتریت آن در هوای سرد سالم است

13. He's got arthritis and walks with a shuffle.
[ترجمه ترگمان]اون آرتروز داره و با گام هایی بلند راه میره
[ترجمه گوگل]او مبتلا به آرتریت و پیوسته است

14. I have a touch of arthritis in the wrist.
[ترجمه ترگمان]من دست ورم مفاصل در مچ دست دارم
[ترجمه گوگل]من یک آرتریت در مچ دست دارم

15. Scientists are developing new drugs to treat arthritis.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در حال توسعه داروهای جدید برای درمان آرتروز هستند
[ترجمه گوگل]دانشمندان در حال توسعه داروهای جدید برای درمان آرتریت هستند

پیشنهاد کاربران

آرتریت

آرتروز چرکی ( دامپزشکی )

arthritis ( اَرتاپزشکی )
واژه مصوب: مفصل آماس
تعریف: برافروختگی ( inflammation ) مفصل که با ورم و درد و محدودیت حرکت همراه است |||متـ . بند آماس


کلمات دیگر: