کلمه جو
صفحه اصلی

diner


معنی : کسی که شام میخورد، واگن رستوران
معانی دیگر : (کسی که شام یا ناهار می خورد) مدعو به شام یا نهار، رجوع شود به: dining car

انگلیسی به فارسی

کسی که شام می‌خورد، واگن رستوران


غذاخوری، کسی که شام میخورد، واگن رستوران


انگلیسی به انگلیسی

• one that eats; railroad dining car; small and very casual restaurant
a diner in a restaurant is someone who is having a meal there.
a diner is also a small, cheap restaurant; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] دهنده

مترادف و متضاد

کسی که شام میخورد (اسم)
diner

واگن رستوران (اسم)
diner

casual restaurant with varied menu


Synonyms: Automat, bistro, booth, café, canteen, chuck wagon, coffee shop, concession, dump, eatery, eating house, facility, fast-food outlet, greasy spoon, grill, hash house, ice-cream parlor, lunch counter, lunchroom, lunch wagon, mess hall, quick-lunch, saloon, sandwich shop, snack bar, tearoom


جملات نمونه

1. The new diner needs another short - order cook.
[ترجمه مریم] غذا خوری جدید نیاز به یک آشپر نیمه وقت دارد
[ترجمه A.moradi] این غذا خوری نیاز به یک آشپز پاره وقت دارد
[ترجمه S.A] غذا خوری جدید نیاز به آشپز کوتاه مدت دارد
[ترجمه Ppp] غذا خوری نیاز به آشپزخانه ی نیمه وقت دارد
[ترجمه سارینا] غذا خوری به کارگر نیمه وقت نیاز داره
[ترجمه DHP12] این غذا خوری جدید نیاز به یک آشپز نیمه وقت دیگر دارد.
[ترجمه امیر علی] غذاخوری جدید نیاز به یک آشپز نیمه وقت جدید دارد
[ترجمه MaNiDoR] غذا خوری نیاز به یک آشپز نیمه وقت دارد
[ترجمه T . M] 1. غذاخوری جدید به یک آشپز سفارش کوتاه دیگر نیاز دارد.
[ترجمه تسنیم] غذاخوری ( رستوران کوچک ) جدید به آشپز نیمه وقت احتیاج دارد .
[ترجمه ترگمان]یک آشپز جدید به یک آشپز سفارش کوتاه دیگر نیاز دارد
[ترجمه گوگل]غذاخوری جدید نیاز به یک کوک کوتاه مدت دارد

2. He was known in every bar and diner in town, and tolerated in most.
[ترجمه گلی افجه ] او در همه رستوران ها و مشروب فروشی ها شناخته شده بود وبیشتر اوقات تحمل می کرد
[ترجمه ترگمان]او در هر بار و در هر رستوران معروف بود و در بیشتر موارد چنین چیزی را تحمل می کرد
[ترجمه گوگل]او در هر نوار و غذا در شهر شناخته شده بود و در اکثر موارد تحمل می کرد

3. Now the gluttonous diner has a wide array of eateries from which to choose.
[ترجمه ترگمان]اکنون یک رستوران gluttonous مجموعه وسیعی از eateries را دارد که باید انتخاب شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر غذای خشن از طیف گسترده ای از غذاهای مورد استفاده برای انتخاب است

4. Coming back through Farmington, I stopped at the diner again.
[ترجمه ترگمان]در بازگشت از Farmington، دوباره در رستوران توقف کردم
[ترجمه گوگل]برگشتم از طریق فارمینگتون، دوباره در غذا متوقف شدم

5. You can go into a diner and find risotto.
[ترجمه M. N] تو می توانی بروی به رستوران و ریستو ( غذایی ایتالیایی که از گوشت پنیر و برنج درست می شود ) را پیدا کنی.
[ترجمه Kh.b زن] شما می توانید به یک غذا خوری بروید و ریستو پیدا کنید
[ترجمه ترگمان] میتونی بری رستوران \"risotto\" و پیدا کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید به غذا بروید و پیدا کنید risotto

6. It started at a diner in Philadelphia, Pennsylvania at 7am.
[ترجمه ترگمان]این فیلم در ساعت ۷ صبح در رستورانی در فیلادلفیا، پنسیلوانیا آغاز به کار کرد
[ترجمه گوگل]در ساعت 7 صبح، در یک رستوران در فیلادلفیا، پنسیلوانیا شروع به کار کرد

7. Who has worked at a diner and video store?
[ترجمه ترگمان]چه کسی در یک فروشگاه و فروشگاه کار کرده است؟
[ترجمه گوگل]چه کسی در فروشگاه غذا و فروشگاه کار کرده است؟

8. A sizable menu presents the diner with many formidable dilemmas.
[ترجمه ترگمان]یک منوی بزرگ رستوران با many بسیار قوی، رستوران را به هم هدیه می دهد
[ترجمه گوگل]منو معروف غذا را با بسیاری از معضلات بزرگی ارائه می دهد

9. The less pubescent diner can cast a detached eye on this ritual from six Formica-topped tables inside the tiny deli-restaurant.
[ترجمه ترگمان]یک رستوران کوچک که کم تر از ۶ تا جدول ریز Formica در رستوران بود، می توانست چشم از این تشریفات بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]غذای نابارور کمتر می تواند از این شش جلسه جداگانه ای را در کنار میزهای کمرنگ در داخل میز غذاخوری کوچک انجام دهد

10. There might not be a diner for a while, so you should have some meat.
[ترجمه ترگمان]ممکنه واسه یه مدت یه رستوران نباشه، پس باید یکم گوشت بخوری
[ترجمه گوگل]ممکن است برای یک مدتی غذا نداشته باشید، بنابراین باید گوشت داشته باشید

11. The diner signaled the waiters to bring the menu.
[ترجمه ترگمان]رستوران به پیشخدمت ها نشان داد که منوی غذا را بیاورند
[ترجمه گوگل]ظروف غذاخوری به طرفداران فرستاد تا منو را به ارمغان بیاورند

12. Meatloaf is a good diner meal.
[ترجمه ترگمان]شام خوردن یک شام خوب است
[ترجمه گوگل]گوشت گوسفند یک وعده غذای خوب است

13. The diner had only one short-order cook who could make anything on the menu.
[ترجمه ترگمان]رستوران فقط یک آشپز معمولی داشت که می توانست هر چیزی را در فهرست غذا درست کند
[ترجمه گوگل]غذا فقط یک کیک کوتاه داشت که می توانست هر چیزی را در منو ایجاد کند

14. Back when I was a more finicky diner, cauliflower hardly made it onto my vegetal horizon.
[ترجمه ترگمان]وقتی که من بیشتر غذا می خوردم، گل کلم به سختی آن را روی خط vegetal درست کرده بودم
[ترجمه گوگل]وقتی که من یک غذای شیک تر بودم، گل کلم به سختی آن را روی افق گیاهی من گذاشت

15. Diner: I'm sorry, I do not know. I'm color blind.
[ترجمه ترگمان]رستوران: متاسفم، نمی دانم رنگ من کور است
[ترجمه گوگل]آشپزخانه: متاسفم، من نمی دانم من کور رنگی هستم

Two of the diners were arrested.

دو نفر از کسانی که برای خوردن شام رفته بودند بازداشت شدند.


پیشنهاد کاربران

نوعی رستوران فست فود که بیشتر در امریکا رواج دارد

غذاخوری - رستوران های کوچک در شهرهای کوچک و یا رستوران های بین راهی

A woman who takes order and brings food in restaurant



The person eat dinner

کسی که شام و نهار را در رستوران می خورد

Ask for food drink

این کلمع یک کلمه ى بسیار کاربردی است و به معنای رستوران کوچک میباشد

رستوران سر راهی یا رستوران کوچک

رستوران سر راهی, و یا رستوران کوچک

رستوران کوچک


like break fast

A smal restaurant
رستوران کوچک


Eat at the dinner every night



فردی که در رستوران غذا میخورد

واگن رستوران

رستورانی ارزان وکوچک که هر روز باز است

مشتری رستوران

A person who eats lunch or dinner

Small resturant and serv cheape food
معنی انگلیسی

به معنی رستوران کوچک هست
dinner به معنی شام هست نه این


a small cheap reasturant that is open all day

کسی که شام یا نهار می خورد.

یه رستوران کوچیک که همه ی روز ها و روزانه باز است

محل غذا خوری کوچک یا رستوران کوچک

شخصی که دریک رستوران کوچک غذا میخورد

کسی که شام یا ناهار می خورد

ask for food drink etc in a restaurant or hotel

A small cheap restaurant that is open all day

یعنی کسی که در رستوران شام یا ناهار می خورد


نوعی از رستوران ها در آمریکا هستند که فست فود می فروشند، ۲۴ ساعته باز هستند و معمولا در مکان هایی شلوغ مثل کارخانه ها که شیفت شب دارند فعالند.

a cheap restaurant that is open every day


کسی که شام یا ناهار می خورد

یا درحال خوردن شام یا ناهار خوردن است

کسی که غذا شام می خورد. . شام خورنده

شام خوردن

به معنی کسی که در رستوران شام یا ناهار می خورد n.

کسی که شام می خورد


غذای جدید به یک آشپز سفارش کوتاه دیگر احتیاج دارد

( محل ) غذاخوری

E. g. You could've been killed in that diner

Winter Kills 1979🎥

مشتری دائم یک رستوران

رستوران کوچکی که تمامی روز ها باز هست

A small cheap restaurant that is open all day
نوعی رستوران ، مطبخ

رستوران کوچک

Diner = Eatery= small restaurant

⁦✔️⁩کسی که شام یا ناهار ش رو تو رستوران ( و نه تو خونه ) می خوره

Salt Bae: 💥Diners💥 reportedly spend �37, 000 at Nusr - Et Steakhouse
. . .
A table of four at the new Nusr - Et "Steakhouse" in Knightsbridge reportedly spent more than �37, 000 at the restaurant last week
Evening Standard@


کلمات دیگر: