کلمه جو
صفحه اصلی

colic


معنی : قولنج، بخار یا گاز معده، قولنجی
معانی دیگر : (پزشکی)، شکم درد (شدید و ناگهان)، (در کودکان) باد شکم (که موجب درد می شود)

انگلیسی به فارسی

کولیک، قولنج، بخار یا گاز معده، قولنجی


قولنج، قولنجی، بخار یا گاز معده


انگلیسی به انگلیسی

• stomach pain; intestinal cramps
of or pertaining to the colon or the bowels
if a baby has colic, it has pains in its stomach and bowels.

اسم ( noun )
مشتقات: colicky (adj.)
• : تعریف: acute abdominal pain, esp. that in infants, caused by intestinal gas.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] قولنج

مترادف و متضاد

قولنج (اسم)
bellyache, colic, gripes

بخار یا گاز معده (اسم)
colic

قولنجی (صفت)
colic

جملات نمونه

1. Colic describes a whole variety of conditions in which a horse suffers abdominal pain.
[ترجمه ترگمان]colic انواع مختلفی از شرایطی را توصیف می کند که در آن یک اسب از درد شکمی رنج می برد
[ترجمه گوگل]کلینیک یک شرایط کاملا متنوع را توصیف می کند که در آن اسب درد شکمی را متحمل می کند

2. They may be at the root of colic, which is why lactose intolerance is important here.
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است در ریشه قولنج قرار بگیرند که به همین دلیل است که حساسیت به لاکتوز در اینجا حائز اهمیت است
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است در ریشه کولیک باشند، به همین دلیل است که عدم تحمل لاکتوز در اینجا مهم است

3. Colic and ulcers seem to relate more to general stress levels rather than to poor or erratic feeding.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که زخم و زخم بیشتر به سطوح استرس عمومی مربوط است تا تغذیه نامناسب یا نامنظم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کولیک و زخم بیشتر به سطوح استرس بالاتری نسبت می دهند تا تغذیه نامناسب و ضعیف

4. The baby never has colic, thrush, diaper rash, infant acne, or cradle cap.
[ترجمه ترگمان]نوزاد هرگز دل درد، thrush، rash، جوش های نوزاد، یا کلاه گهواره ندارد
[ترجمه گوگل]کودک هیچ وقت کولیک، ریفلاکس، بثورات پوشک، آکنه نوزاد یا کلاه گنجه ندارد

5. After the third treatment, colic in the right upper abdomen stopped and food by mouth was started without problems.
[ترجمه ترگمان]بعد از سومین درمان، قولنج در شکم بالا متوقف شده و غذا بدون مشکل شروع شد
[ترجمه گوگل]پس از درمان سوم، کولیک در شکم فوقانی سمت راست متوقف شد و غذا به واسطه دهان بدون مشکل شروع شد

6. The Avent Anti - colic Nipple - nearer to natural feeding.
[ترجمه ترگمان]The ضد درد، به تغذیه طبیعی نزدیک تر است
[ترجمه گوگل]Avent Anti-colic Nipple - نزدیک به تغذیه طبیعی است

7. The middle colic artery (MCA) stemmed from the superior mesenteric artery (SMA) in 7 8% of the patients with an absence rate of %.
[ترجمه ترگمان]سرخرگ ریوی متوسط (MCA)از سرخرگ mesenteric بالا (SMA)در ۷ % از بیماران با نرخ غیبت % % نشئت می گیرد
[ترجمه گوگل]شریان میانی کولیک (MCA) از شریان مزانتری برتر (SMA) در 8/7 درصد از بیماران با نرخ غیبت٪ استفاده شده است

8. Clinical score and colic transport time (CTT) were compared between pretreatment and 2 weeks after treatment in the constipation patients.
[ترجمه ترگمان]امتیاز بالینی و زمان انتقال قولنج بین درمان پیش تیمار و دو هفته پس از درمان بیماران یبوست مقایسه شد
[ترجمه گوگل]نمره بالینی و زمان حمل و نقل کولیکی (CTT) بین پیش درمان و 2 هفته بعد از درمان در بیماران مبتلا به یبوست مقایسه شد

9. Simethicone and chlorpheniramine are effective for infant colic and can be combined with non-drug therapy.
[ترجمه ترگمان]Simethicone و chlorpheniramine برای قولنج نوزادان موثر هستند و می توانند با درمان non نیز ترکیب شوند
[ترجمه گوگل]سمی تیکون و کلرفنیرامین برای نوزادان کولیک موثر هستند و می توانند با درمان غیر دارویی ترکیب شوند

10. She had no renal colic, haematuria, pyuria or pause in urine stream.
[ترجمه ترگمان]او دل درد نداشت، haematuria، pyuria یا مکث در جریان ادرار دیده نمی شد
[ترجمه گوگل]او کولیک کلیوی، خونریزی، پیوری یا مکث در جریان ادرار نداشت

11. Baby will suffer from colic, but how can a mom tell a normal crying or colic?
[ترجمه ترگمان]بچه درد می کنه، اما چطور یه مادر می تونه یه مادر normal یا colic به دنیا بیاره؟
[ترجمه گوگل]کودک از کولیک رنج می برد، اما چگونه مادر می تواند گریه طبیعی یا کولیک را بگوید؟

12. Colic. There may be severe biliary colic with nausea and vomiting.
[ترجمه ترگمان]colic ممکن است شدیدا به قولنج مبتلا شده و موجب تهوع و استفراغ شود
[ترجمه گوگل]کولیک ممکن است کولیک صفراوی با تهوع و استفراغ وجود داشته باشد

13. The pain of biliary colic is occasionally in the epigastrium.
[ترجمه ترگمان]درد قولنج گاهی اوقات در the است
[ترجمه گوگل]درد کولیک صفراوی گاهی اوقات در epigastrium است

14. Upper abdominal pain may be typical biliary colic or persistent distended pain. For some patients, pain was not obvious, while chills and fever was very severe which is periodic.
[ترجمه ترگمان]درد شکمی بالا ممکن است در درد شدید قولنج و یا درد شدید شدید باشد برای برخی بیماران، درد واضح نبود، در حالیکه تب و تب بسیار شدید بود که دوره ای بود
[ترجمه گوگل]درد شکمی بالایی ممکن است یک نوع کولیک صفراوی یا درد دائمی است برای برخی از بیماران، درد شدید نبود، در حالی که لرز و تب بسیار شدید بود که دوره ای است

15. Results Renal colic was relieved by placing double-J-catheter under the cystoscope or ureteroscope in all cases.
[ترجمه ترگمان]نتایج Renal colic با قرار دادن J double double تحت the یا ureteroscope در تمام موارد، relieved شد
[ترجمه گوگل]نتایج کولیک کلیه با قرار دادن کاتتر دوتای J در سیستوسکوپ یا اورتروسکوپ در همه موارد رفع شد


کلمات دیگر: