کلمه جو
صفحه اصلی

diphtheria


معنی : خناق، خناک، دیفتری، گلو درد به اغشاء کاذب
معانی دیگر : (پزشکی) دیفتری، خناق (خناک)، طب دیفتری

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) دیفتری، گلو‌درد به اغشا کاذب


انگلیسی به انگلیسی

• serious and extremely infectious disease caused by a bacteria called corynebacterium diphtheria and its highly strong toxin (attacks the upper respiratory tract and the throat)
diphtheria is a dangerous infectious disease.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] دیفتری

مترادف و متضاد

خناق (اسم)
croup, asphyxia, diphtheria

خناک (اسم)
croup, asphyxia, diphtheria

دیفتری (اسم)
diphtheria

گلو درد به اغشاء کاذب (اسم)
diphtheria

جملات نمونه

1. immune to diphtheria
مصون نسبت به دیفتری

2. it is a common cold or diphtheria
یا سرماخوردگی است یا دیفتری

3. Baby died of diphtheria last night.
[ترجمه ترگمان] بچه دیشب از دیفتری مرد
[ترجمه گوگل]کودک در شب گذشته از دیفتری درگذشت

4. Children were carried off by diphtheria, scarlet fever, and measles.
[ترجمه ترگمان]بچه ها، دیفتری، تب مخملک و سرخک گرفته بودند
[ترجمه گوگل]بچه ها توسط دیفتری، تب زرد، و سرخک حمل شده بودند

5. He had one dose of diphtheria vaccine during military service in 1970.
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۷۰ در طی خدمت سربازی دز یک دوز واکسن دیفتری داشت
[ترجمه گوگل]او در سال 1970 یک واکسن دیفتری داشت

6. Global incidences of cholera, tuberculosis, diphtheria and bubonic plague have all increased significantly in the last five years.
[ترجمه ترگمان]شیوع جهانی وبا، سل، دیفتری و طاعون خیارکی در پنج سال گذشته به طور قابل توجهی افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]در پنج سال گذشته، شیوع بیماریهای گوارشی، بیماری سل، دیفتری و طاعون بوبونی به طور قابل توجهی افزایش یافته است

7. A serum sample for diphtheria toxoid antibodies was negative on day
[ترجمه ترگمان]نمونه سرم برای آنتی بادی diphtheria diphtheria در روز منفی بود
[ترجمه گوگل]یک نمونه سرم برای آنتیبادیهای توکسوئیدی دیفتری در روز منفی بود

8. Bubonic plague, typhoid, polio, diphtheria, tuberculosis, syphilis and gonorrhea still afflict much of the world.
[ترجمه ترگمان]طاعون bubonic، تیفویید، فلج اطفال، دیفتری، سل، سیفیلیس و سوزاک هنوز بسیاری از مردم را مبتلا می کنند
[ترجمه گوگل]طاعون بیوپسی، تیفوئید، فلج اطفال، دیفتری، سل، سیفلیس و گونوره هنوز در بسیاری از جهان آسیب می بینند

9. He is immune to diphtheria because he had got it last year.
[ترجمه ترگمان]او در سال گذشته از بیماری دیفتری در امان است
[ترجمه گوگل]او در سال گذشته از دیفتری مصون بوده است

10. A booster dose of tetanus and diphtheria toxoid–containing vaccine should be given to adults who completed a primary series or more years previously.
[ترجمه ترگمان]مقدار تقویت کننده کزاز و دیفتری toxoid باید به بزرگسالان داده شود که یک سری مسابقات اولیه یا چند سال پیش را به پایان رسانده اند
[ترجمه گوگل]یک دوز تقویت کننده از واکسن حاوی تتوآل و تکسوئید دیفتری باید به بزرگسالانی که یک سری اولیه یا چند سال قبل را تکمیل کرده اند، داده شود

11. Diphtheria is a serious infectious disease.
[ترجمه ترگمان]Diphtheria یک بیماری عفونی جدی است
[ترجمه گوگل]دیفتری یک بیماری عفونی جدی است

12. Other serious bacterial diseases include cholera, diphtheria, bacterial meningitis, and syphilis.
[ترجمه ترگمان]دیگر بیماری های باکتریایی خطرناک عبارتند از وبا، دیفتری، مننژیت و سیفیلیس
[ترجمه گوگل]سایر بیماری های جدی باکتری عبارتند از وبا، دیفتری، مننژیت باکتریایی و سیفلیس

13. I ascertained the disease to be diphtheria.
[ترجمه ترگمان] من بیماری \"دیفتری\" رو فهمیدم
[ترجمه گوگل]من بیماری را دیفتری تشخیص دادم

14. Authorities confessed that diphtheria may occur in vaccinated individuals, and noted that "the permanence of immunity induced by the toxoid. . . is open to question. "
[ترجمه ترگمان]مقامات اعتراف کرده اند که ممکن است دیفتری در واکسینه کردن افراد رخ دهد و خاطر نشان کرد که \" تداوم مصونیت ناشی از toxoid … برای پرسش باز است \"
[ترجمه گوگل]مقامات اعتراف کردند که دیفتری ممکن است در افراد واکسینه رخ دهد و اشاره کرد که 'پایداری ایمنی ناشی از این توکسوئید به سوال باز است '

15. Calf diphtheria, is characterized by bilateral necrosis of the mucous membrane of the larynx.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه ساق پا (دیفتری،)با نکروز دو جانبه غشا مخاطی می شود
[ترجمه گوگل]دیفتری بالایی، با نکروز دو طرفه غشای مخاطی حنجره مشخص می شود

پیشنهاد کاربران

diphtheria ( پزشکی )
واژه مصوب: دیفتری
تعریف: بیماری عفونی بسیار واگیردار، ناشی از کورینه باکتریوم دیفتریه که عموماً گلو را مبتلا می‏کند


کلمات دیگر: