کلمه جو
صفحه اصلی

sigmoid


معنی : پیچیده، حلقوی، هلالی
معانی دیگر : به این شکل: s، اس شکل، سین دیس، دوهلالی، سی شکل، یک هلالی، مانندs، هلالی
sigmoid(al)
ماننده، ملتوی، نیم دایره

انگلیسی به فارسی

مانند S ، پیچیده، حلقوی، هلالی


سیگموئید، هلالی، پیچیده، حلقوی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: sigmoidal (adj.), sigmoidally (adv.)
(1) تعریف: having the shape of the letter "C" or "S".

(2) تعریف: of, relating to, or near the S-shaped bend of the colon.

• resembling the letter c; resembling the letter s; located near the sigmoid flexure of the large intestine (medicine)

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] S مانند

مترادف و متضاد

پیچیده (صفت)
abstruse, complex, intricate, wrapped, twisted, involved, knotty, sigmoid, indirect, crooked, rolled, obscurant, wreathy, recondite, crabby, crimpy, unintelligible, revolute, verticillate

حلقوی (صفت)
vortical, vortiginous, annular, convoluted, sigmoid, annulate, convolute, guttural, terete, laryngeal

هلالی (صفت)
sigmoid, semilunar, toric, embowed, lunate

جملات نمونه

1. In the sigmoid colon, however, 47% of strictures were malignant.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در کلون sigmoid، ۴۷ % of بدخیم بودند
[ترجمه گوگل]با این حال، در کولون سیگموئید، 47٪ از استریکتورها بدخیم بودند

2. The rectum, sigmoid colon, and terminal ileum seem to be particularly at risk from pelvic radiotherapy.
[ترجمه ترگمان]راست روده، sigmoid، و ileum به طور خاص در معرض خطر from لگن قرار دارند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد رکتوم، کولون سیگموئید و انتهای ایلئوم به خصوص در معرض خطر پرتودرمانی لگن قرار دارند

3. Sigmoid no like, fear poison.
[ترجمه ترگمان]از زهر ترس ندارم
[ترجمه گوگل]سیگموید نداشت، ترس سم

4. The rectum and sigmoid colon are at the bottom extending to the right.
[ترجمه ترگمان]راست روده و مقعد در پایین به سمت راست امتداد دارند
[ترجمه گوگل]رکتوم و کولون سگموئیدی در انتهای سمت راست قرار دارند

5. The involved parts are rectum, sigmoid, cecum and ascending colon.
[ترجمه ترگمان]قسمت های درگیر راست روده، sigmoid، cecum و colon هستند
[ترجمه گوگل]قسمتهای مربوطه عبارتند از رکتوم، سیگموئید، ساکوم و روده بزرگ

6. Dislodging entrapped fecal matter above the sigmoid colon area.
[ترجمه ترگمان]Dislodging entrapped و مدفوع در بالای ناحیه sigmoid colon
[ترجمه گوگل]مسدود شدن ماده مدفوعی که در بالای ناحیه کولون سینه قرار دارد

7. Conclusions Laparoscopic peritoneal vaginoplasty and sigmoid loop vaginoplasty present a similar therapeutic efficacy, but the former gives less surgical invasion than the latter.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری laparoscopic peritoneal vaginoplasty و حلقه sigmoid، اثر درمانی مشابهی را ارایه می دهند، اما اولی تهاجم کم تر جراحی را نسبت به دومی می دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: واژینوپلاستی لاروپوفیک صفاقی و واژینوپلاستی حلقه سیگمویید یک عمل جراحی مشابهی را ارائه می دهد، اما اولین تهاجم جراحی کمتر از آن است

8. The left ureter was tunneled under the sigmoid mesocolon towards the right lower abdomen.
[ترجمه ترگمان]The چپ در زیر the mesocolon سمت راست شکم قرار داشت
[ترجمه گوگل]قشر مجرای سمت چپ تحت ماسکولون سیگموئیدی به سمت شکم راست راست چسبانده شد

9. Rectum, sigmoid colon and left colon were most often involved in UC, while cecum ascending colon and right colon were most often involved in CD.
[ترجمه ترگمان]rectum، کلون sigmoid و کلون باقی مانده اغلب در UC دخیل هستند، در حالی که کلون ascending بالا و colon درست اغلب در سی دی دخیل بوده اند
[ترجمه گوگل]رکتوم، کلام سیگموئید و کولون سمت چپ اغلب در UC دخالت داشتند، در حالیکه سقوم کاستولوز و کولون راست بیشتر درگیر CD بودند

10. Fig EMR for sigmoid colon submucosal cancer, additional surgical operation after EMR.
[ترجمه ترگمان]شکل EMR برای سرطان کولون sigmoid، عملیات جراحی اضافی بعد از EMR
[ترجمه گوگل]شکل EMR برای سرطان ساب موکوسی سیکل کولون، عمل جراحی اضافی بعد از EMR

11. The dilation of rectum, sigmoid colon, and transverse colon had significant difference in different positions.
[ترجمه ترگمان]انبساط راست روده، راست روده، sigmoid، و colon عرضی اختلاف معنی داری در موقعیت های مختلف داشتند
[ترجمه گوگل]انقباض رکتوم، کولون سیگموئید و کولون عرضی در موقعیت های مختلف اختلاف معنی داری داشت

12. Conclusion Orthotopic continent delemial sigmoid neobladder is a simple and effective method for urinary diversion.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری continent sigmoid delemial neobladder یک روش ساده و موثر برای منحرف کردن ادرار است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری neobladder سیگمویید delemial قاره Orthotopi یک روش ساده و موثر برای انحراف ادرار است

13. In circumstances where the topography was not clear, patients received only sigmoid colon infusions.
[ترجمه ترگمان]در شرایطی که توپوگرافی مشخص نشد، بیماران تنها در اثر infusions کلون (sigmoid کلون)دریافت کردند
[ترجمه گوگل]در شرایطی که توپوگرافی مشخص نبود، بیماران فقط تزریق کولون سگموئید دریافت کردند

14. White says that to be a clavicle, the specimen should have an S- or sigmoid curie, but it does not.
[ترجمه ترگمان]سفید می گوید که به ترقوه، نمونه باید S - یا sigmoid کوری باشد، اما این گونه نیست
[ترجمه گوگل]سفید می گوید که به عنوان یک فک بالا، نمونه باید کوری S- یا سیگموئید داشته باشد، اما این کار را نمی کند

15. At colectomy two Dukes's A cancers were found; one in the sigmoid and one in the transverse colon.
[ترجمه ترگمان]در colectomy دو سرطانی A یافت شد؛ یکی در the و یکی در the عرضی
[ترجمه گوگل]در سلکتومی دو سرطان سلولهای دکسی یافت شد؛ یکی در سیگموئید و دیگری در روده بزرگ

پیشنهاد کاربران

تابع تحریک سیگموئید

در واکنشهای الکتروشیمیایی منظور برگشت ناپذیر شدن واکنش هست


کلمات دیگر: