1. Psychiatry has come a long way since the 1920s.
[ترجمه ترگمان]این بیماری از دهه ۱۹۲۰ به بعد بسیار طولانی شده است
[ترجمه گوگل]روانپزشکی از دهه 1920 به یک راه طولانی رسیده است
2. Freud was the father of psychiatry.
[ترجمه ترگمان]فروید پدر روان پزشکی بود
[ترجمه گوگل]فروید پدر روانپزشکی بود
3. Psychiatry is an accepted branch of medicine.
[ترجمه ترگمان]این رشته در رشته پزشکی مورد پذیرش قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]روانپزشکی یک شاخه پزشکی پذیرفته شده است
4. A community psychiatry system was adopted which had the mental health centre at the middle.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم روان پزشکی اجتماعی به کار گرفته شد که مرکز سلامت روانی را در وسط داشت
[ترجمه گوگل]یک سیستم روانپزشکی جامعه به تصویب رسید که مرکز بهداشت روان در وسط داشت
5. The ethos of psychiatry suits the marketing of Western drugs and fails to address racism.
[ترجمه ترگمان]شخصیت روان پزشکی برای بازاریابی داروهای غربی مناسب است و نژاد پرستی را حل نمی کند
[ترجمه گوگل]اخلاق روانپزشکی مناسب بازاریابی داروهای غربی است و نتوانسته است به نقض نژادپرستی پاسخ دهد
6. He was also an honorary consultant in psychiatry at the Littlemore Hospital, Oxford.
[ترجمه ترگمان]او همچنین مشاور افتخاری در بخش روان پزشکی در بیمارستان littlemore در آکسفورد بود
[ترجمه گوگل]او همچنین یک مشاور افتخاری در روانپزشکی در بیمارستان لیتلمور، آکسفورد بود
7. Each lectures on psychiatry at leading medical schools.
[ترجمه ترگمان]هر سخنرانی در خصوص روان پزشکی در دانشکده های پزشکی پیشرو انجام می شود
[ترجمه گوگل]هر سخنرانی در روانپزشکی در مدرسه های پزشکی پیشرو
8. Furthermore, psychiatry has been affected by the general reduction in admission beds.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، روان پزشکی از کاهش کلی بس ترهای پذیرش تحت تاثیر قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، روانپزشکی تحت تاثیر کاهش کلی تختهای پذیرش قرار گرفته است
9. Comparative mythology combined with psychiatry is a mixture of dangerous brews.
[ترجمه ترگمان]اساطیر تطبیقی و روان پزشکی که با روان پزشکی ترکیب شده اند ترکیبی از brews خطرناک است
[ترجمه گوگل]اسطوره ی مقایسه ای با روانپزشکی ترکیبی از آلودگی های خطرناک است
10. Television has done much for psychiatry by spreading information about it, as well as contributing to the need for it. Alfred Hitchcock
[ترجمه ترگمان]تلویزیون با انتشار اطلاعات در مورد آن، و همچنین کمک به نیاز به آن، کاره ای زیادی برای روان پزشکی انجام داده است آلفرد هیچکاک
[ترجمه گوگل]تلویزیون برای انتشار روانپزشکی از طریق اطلاع رسانی در مورد آن، و همچنین کمک به نیاز به آن، بسیار اهمیت دارد آلفرد هیچکاک
11. Saunders had a degree in psychiatry, but he was breaking the law by using residential property for the transaction of business.
[ترجمه ترگمان]ساندرز مدرک دکترای روانی داشت اما او با استفاده از ملک مسکونی برای معامله کسب وکار قانون را از بین برد
[ترجمه گوگل]سوندرز مدرک روانپزشکی داشت، اما با استفاده از اموال مسکونی برای معامله کسب و کار، قانون را شکست داد
12. The error is rampant in psychology and psychiatry, but not limited to these fields.
[ترجمه ترگمان]این خطا در روانشناسی و روان پزشکی رایج است، اما به این زمینه ها محدود نمی شود
[ترجمه گوگل]خطا در روانشناسی و روانپزشکی شایع است، اما به این زمینه محدود نمی شود
13. It may be asked why psychiatry has made such heavy weather of coming round to that view.
[ترجمه ترگمان]ممکن است از این سوال بپرسند که چرا روان پزشکی این هوای سنگین را به این دیدگاه آورده است
[ترجمه گوگل]ممکن است از او سوال شود که چرا روانپزشکی چنین شرایط سنگینی را برای این دیدار به وجود آورد
14. Organized psychiatry must publicly articulate our vision, positions and commitment to the amelioration of human misery.
[ترجمه ترگمان]روان پزشکی سازمان یافته باید به طور عمومی دیدگاه، موضع و تعهد خود را به بهبود وضعیت بدبختی بشر بیان کند
[ترجمه گوگل]روانپزشکی سازمان یافته باید چشم انداز، موقعیت ها و تعهد ما را در راستای بهبود وضعیت بدبختی مردم بیان کند
15. Students know that our generation chose psychiatry for compassionate, intellectual and philosophic reasons.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان می دانند که نسل ما به دلایل فلسفی، عقلانی و فلسفی، روان پزشکی را انتخاب کرده است
[ترجمه گوگل]دانش آموزان می دانند که نسل ما روانپزشکی را برای دلایل دلسوز، فکری و فلسفی انتخاب کرد