کلمه جو
صفحه اصلی

contagion


معنی : سرایت، واگیری، ناخوشی واگیر
معانی دیگر : (پزشکی) سرایت، همه گیری، شیوع، بیماری همه گیر، بیماری واگیر(دار)، بیماری مسری، (در مورد افکار و عقاید و مد و رسم و غیره) پراکنش، شایع شدگی، رسم، هرچیز شایع (و زودگذر)، مد، عامل بیماری همه گیر (مثلا ویروس یا ترکیزه)، خاصیت همه گیری، طب واگیری

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) واگیری، سرایت، ناخوشی واگیر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the spreading of a disease by contact or close association.

- Fearing contagion, officials quarantined the sick passengers upon their arrival.
[ترجمه ترگمان] مسئولان پس از بیم از سرایت، مسافران بیمار را به محض ورود خود قرنطینه کردند
[ترجمه گوگل] مسئولان بیمارستانی پس از ورود به بیمارستان، بیمار را تهدید کردند

(2) تعریف: the disease so spread.

(3) تعریف: a harmful and spreading influence.

- Violence became a contagion.
[ترجمه ترگمان] خشونت مسری شد
[ترجمه گوگل] خشونت یک بیماری است

(4) تعریف: the rapid spreading, as of an emotion or idea, in a group or culture.

- the contagion of scientific curiosity
[ترجمه ترگمان] بیماری کنجکاوی علمی
[ترجمه گوگل] کنجکاوی کنجکاوی علمی

• spreading of a disease from one individual to another; infectious disease; rapidly spreading influence (i.e. fear or doctrine)
contagion is the spreading of disease, caused by someone touching another person who is already infected by the disease; a formal word.
a contagion is a disease that is spread through contact between people; an old-fashioned use; a formal word.
you can also use contagion to refer to the spreading of bad or unacceptable ideas, attitudes, or feelings among a group of people; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] سرایت

مترادف و متضاد

سرایت (اسم)
transmission, penetration, permeation, contagion, infection, contagious influence

واگیری (اسم)
virulence, contagion, mimesis

ناخوشی واگیر (اسم)
contagion

infection


Synonyms: bane, contamination, corruption, illness, miasma, pestilence, plague, poison, pollution, taint, transmission, venom, virus


جملات نمونه

direct contagion

واگیری مستقیم


1. a contagion of fear
همه گیری وحشت

2. direct contagion
واگیری مستقیم

3. the contagion spread fast
بیماری همه گیر زود پراکنده شد.

4. There is no risk of contagion.
[ترجمه ترگمان]خطر آلودگی در کار نیست
[ترجمه گوگل]خطر ابتلا به این بیماری وجود ندارد

5. The danger of contagion is very small.
[ترجمه ترگمان]خطر آلودگی خیلی کوچک است
[ترجمه گوگل]خطر انسداد بسیار کوچک است

6. The doctor says there's no chance/danger of contagion.
[ترجمه ترگمان]دکتر می گوید که هیچ شانسی در خطر آلودگی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]دکتر می گوید هیچ شانس / خطر ابتلا به این بیماری وجود ندارد

7. In the past, an honor system prevented this contagion of broken trust.
[ترجمه ترگمان]در گذشته، یک سیستم افتخار مانع این بیماری of شده بود
[ترجمه گوگل]در گذشته، یک سیستم افتخار این مخرب اعتماد شکسته را از بین برد

8. The contagion spread slowly at first, almost unnoticed.
[ترجمه ترگمان]سرایت بیماری در ابتدا به آرامی گسترش یافت، تقریبا بدون جلب توجه
[ترجمه گوگل]ابتلا به این ویروس به آرامی در حال گسترش است، تقریبا بدون توجه

9. If it were quarantined, the contagion would stop.
[ترجمه ترگمان]اگر او را قرنطینه می کردند، بیماری متوقف می شد
[ترجمه گوگل]اگر قرنطینه شد، این بیماری متوقف خواهد شد

10. A liquid talisman against a new brand of contagion.
[ترجمه ترگمان]یه طلسم مایع در برابر یه نوع جدید بیماری
[ترجمه گوگل]طلسم مایع در برابر یک مارک جدید مضر

11. "It's more of the contagion fear that's been gripping markets for months now," said John Doyle, strategist at Tempus Consulting in Washington.
[ترجمه ترگمان]جان دویل، استراتژیست در مشاوره Tempus در واشنگتن گفت: \" این بیشتر ترس از سرایت است که ماه ها است که بازارها را فرا گرفته است \"
[ترجمه گوگل]جان دییل، استراتژیست Tempus Consulting در واشنگتن، گفت: 'این بیشتر از ترس بیماری است که بازارها را برای چندین ماه جذب کرده است '

12. Contagion effect is the key problem of the Banking Systemic Risk ( BSR ).
[ترجمه ترگمان]اثر contagion، مشکل اصلی بانکداری و ریسک سیستمیک است (bsr)
[ترجمه گوگل]اثر عفونت مشکل کلیدی ریسک سیستماتیک بانکداری (BSR) است

13. Other euro - area members could suffer contagion as markets bet on further defaults.
[ترجمه ترگمان]سایر اعضای منطقه یورو ممکن است سرایت آن را تحمل کنند زیرا بازارها روی defaults بیشتر شرط بندی می کنند
[ترجمه گوگل]دیگر کشورهای عضو منطقه یورو می توانند به عنوان پیشروی در بازار مواجه شوند

14. Nevertheless, Greece's problems have raised concerns of contagion across the euro - zone periphery.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مشکلات یونان نگرانی ها در مورد سرایت در سراسر منطقه یورو را افزایش داده است
[ترجمه گوگل]با این وجود، مشکلات یونان موجب نگرانی شدید درمورد مرزهای منطقه یورو شده اند

The contagion spread fast.

بیماری همه‌گیر زود پراکنده شد.


a contagion of fear

همه‌گیری وحشت


پیشنهاد کاربران

آفت، عفونت

بلا، مصیبت

شیوع

سرایت

⁦✔️⁩ ( بیماری ) همه گیری،
شیوع

Sunac China Holdings Ltd
Chinese developer Sunac seeks to avoid Evergrande 💥contagion
Hong Kong - listed group denies asking government for liquidity relief and buys back $34m of its bonds

contagion ( علوم سلامت )
واژه مصوب: سرایت 1
تعریف: انتقال عفونت ازطریق تماس مستقیم یا انتشار قطرک ها یا اشیای آلوده


کلمات دیگر: