1. the presence of both suitors at the party was a major complication
حضور هر دو خواستگار در مهمانی مشکل بزرگی بود.
2. The age difference was a complication to the rela-tionship.
[ترجمه علی جادری] اختلاف سن در رابطه , مشکل بزرگی بود .
[ترجمه ترگمان]تفاوت سنی یک مشکل در رابطه با موضوع بود
[ترجمه گوگل]اختلاف سنی عواقب ارتباطی بود
3. Another complication was the excess of imports over exports.
[ترجمه ترگمان]یک مشکل دیگر، افزایش واردات نسبت به صادرات بود
[ترجمه گوگل]عوارض دیگری نیز افزایش واردات بیش از صادرات بود
4. I have enough complication in my life without having to look after your sick pets!
[ترجمه علی جادری] من به اندازه کافی در زندگی خودم مشکل دارم که بخواهم از حیوانات خانگی مریض نگهداری کنم .
[ترجمه ترگمان]من به اندازه کافی دچار مشکل شده بودم که مجبور نباشم به حیوونای sick نگاه کنم!
[ترجمه گوگل]من زندگی عادی خودم را بدون نیاز به مراقبت از حیوانات خانگی بیمار خود دارم
5. A further complication was Fred's refusal to travel by air.
[ترجمه علی جادری] مشکل بعدی این بود که فِرِد از سفر هوایی امتناع می کرد .
[ترجمه ترگمان]فرد امتناع بیشتری کرد و جواب رد داد
[ترجمه گوگل]عوارض بعدی فرید از امتناع از سفر با هوا بود
6. The bad weather added a further complication to our journey.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای بد یک مشکل دیگر را به سفر ما اضافه کرد
[ترجمه گوگل]آب و هوای بد یک عارضه اضافی برای سفر ما ایجاد کرد
7. Blindness is a common complication of diabetes.
[ترجمه ترگمان]نابینایی یکی از پیچیدگی رایج دیابت است
[ترجمه گوگل]نابینایی یک عارضه رایج دیابت است
8. A further complication in the interpretation of regolith thickness is climatic change.
[ترجمه ترگمان]یک پیچیدگی بیشتر در تفسیر ضخامت regolith، تغییر آب و هوایی است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از پیچیدگی های تفسیر ضخامت رگولیت، تغییرات اقلیمی است
9. The potential complication impairment of growth in Crohn's disease is unique to pediatric patients.
[ترجمه ترگمان]نقص پتانسیل رشد در بیماری Crohn، منحصر به بیماران خردسال است
[ترجمه گوگل]اختلال در عوارض بالقوه رشد در بیماری کرون برای بیماران کودکان منحصر به فرد است
10. The only differences lie in the detail and complication in the two cases.
[ترجمه ترگمان]تنها تفاوت در جزئیات و پیچیدگی در این دو مورد وجود دارد
[ترجمه گوگل]تنها تفاوت در جزئیات و پیچیدگی در دو مورد است
11. It should be stressed that this complication is rare, and only a minority of cases go on to develop long-term problems.
[ترجمه ترگمان]باید تاکید کرد که این پیچیدگی نادر است و تنها یک اقلیت از موارد به دنبال توسعه مشکلات دراز مدت هستند
[ترجمه گوگل]باید تأکید کرد که این عوارض نادر است و تنها یک مورد از موارد به توسعه مشکلات بلند مدت ادامه می دهد
12. In chronic renal failure, hypercalcemia is a common complication in dialysis patients.
[ترجمه ترگمان]در نارسایی مزمن کلیه، hypercalcemia یک مشکل رایج در بیماران دیالیز است
[ترجمه گوگل]در نارسایی مزمن کلیه، هیپرکلسمی یک عارضه رایج در بیماران دیالیزی است
13. All of the patients in the late complication group has an insitu gall bladder.
[ترجمه ترگمان]همه بیماران در گروه complication اخیر مثانه insitu دارند
[ترجمه گوگل]همه بیماران در گروه عارضه دیر، یک مثانه مثانه دارند
14. Should this particular complication occur after creation of a successful shunt, it can be improved as described for patient
[ترجمه ترگمان]اگر این پیچیدگی خاص پس از ایجاد یک شنت موفق رخ دهد، آن را می توان آن طور که برای بیمار توضیح داده شد، اصلاح کرد
[ترجمه گوگل]اگر این عوارض خاص بعد از ایجاد یک شنت موفق رخ دهد، می توان آن را بهبود داد، همانطور که برای بیمار توصیف شده است