mortality rate

1. The nation's infant mortality rate has reached a record low.

[ترجمه ترگمان]میزان مرگ و میر نوزادان این کشور به رکورد پایینی رسیده است
[ترجمه گوگل]نرخ مرگ و میر نوزادان کشور به پایین ترین حد رسیده است

2. The mortality rate was way down.

[ترجمه ترگمان]نرخ مرگ و میر بسیار پایین بود
[ترجمه گوگل]میزان مرگ و میر پایین بود

3. The mortality rate then rises, so that few will survive to L

[ترجمه ترگمان]نرخ مرگ و میر نیز افزایش می یابد، به طوری که تعداد کمی از آن ها زنده می مانند
[ترجمه گوگل]میزان مرگ و میر افزایش می یابد، به طوری که تعداد کمی از آنها به L زنده خواهند ماند

4. Consequently, to combat this high mortality rate large numbers of offspring are necessary.

[ترجمه ترگمان]در نتیجه برای مبارزه با این نرخ مرگ و میر بالای زاد و ولد، تعداد زاد و ولد زیادی لازم است
[ترجمه گوگل]در نتیجه، برای مقابله با این مرگ و میر بالا، تعداد زیادی از فرزندان لازم است

5. The whole mortality rate of the present series was 68%.

[ترجمه ترگمان]کل میزان مرگ و میر در این سری اکنون ۶۸ درصد بوده است
[ترجمه گوگل]کل مرگ و میر سریال حاضر 68٪ بود

6. Askoli suffers a 50 percent child mortality rate, largely as a result of gastro-enteritis.

[ترجمه ترگمان]Askoli از نرخ مرگ و میر کودکان ۵۰ درصد، تا حد زیادی ناشی از بیماری های گوارشی، رنج می برد
[ترجمه گوگل]آسیکلی 50 درصد کاهش مرگ و میر کودکان را به دنبال دارد که عمدتا به علت گاستروانه است

7. That was a mortality rate of one afflicted child in four.

[ترجمه ترگمان]این میزان مرگ و میر یک کودک در چهار سال است
[ترجمه گوگل]این میزان مرگ و میر یک کودک مبتلا به چهار نفر بود

8. While inner London has the lowest mortality rate of any region in the country, not all its hospitals are top performers.

[ترجمه ترگمان]در حالی که لندن داخلی پایین ترین نرخ مرگ و میر در هر منطقه ای در کشور را دارد، نه همه بیمارستان های آن دارای بازیگران برتر هستند
[ترجمه گوگل]در حالی که درون لندن پایین ترین میزان مرگ و میر در هر منطقه ای در این کشور است، نه همه بیمارستان های آن به عنوان مدیران برتر عمل می کنند

9. The higher infant mortality rate among the working class was probably a major element throughout the nineteenth century in encouraging frequent pregnancies.

[ترجمه ترگمان]میزان مرگ و میر نوزادان بالاتر در میان طبقه کارگر احتمالا عاملی مهم در طول قرن نوزدهم در تشویق به بارداری های مکرر بود
[ترجمه گوگل]میزان مرگ و میر نوزادان بالاتر در میان طبقه کارگر احتمالا یکی از عناصر مهم در طول قرن نوزدهم در تشویق حاملگی های مکرر بود

10. The mortality rate due to acute gastroenteritis was significantly lower in the vitamin A clusters than in the placebo clusters.

[ترجمه ترگمان]میزان مرگ و میر ناشی از اسهال حاد در خوشه های ویتامین آ به میزان قابل توجهی کم تر از clusters (placebo)بود
[ترجمه گوگل]مرگ و میر ناشی از گاستروانتریت حاد در خوشه های ویتامین A به طور قابل توجهی پایین تر از خوشه های دارونما بود

11. A falling mortality rate led to a gradual increase in the proportion of the aged in the population.

[ترجمه ترگمان]نرخ مرگ و میر در حال کاهش منجر به افزایش تدریجی نسبت جمعیت در جمعیت شد
[ترجمه گوگل]نرخ مرگ و میر کاهش یافته به افزایش تدریجی نسبت سالخوردگان در جمعیت منجر شد

12. Other reports show that the America's infant mortality rate is high for a developed nation, with 71 deaths for every 000 births in 200 a rate shared with Slovakia and Poland.

[ترجمه ترگمان]سایر گزارش ها نشان می دهند که میزان مرگ و میر نوزادان در آمریکا برای یک کشور توسعه یافته، با ۷۱ مرگ به ازای هر ۱،۰۰۰ تولد در ۲۰۰ نرخ مشترک با اسلوواکی و لهستان، بالا است
[ترجمه گوگل]گزارش های دیگر نشان می دهد که میزان مرگ و میر نوزادان در آمریکا برای یک کشور توسعه یافته بسیار بالا است و 71 مورد مرگ و میر در هر 1000 تولد در 200 سال است که با اسلواکی و لهستان به اشتراک گذاشته می شود

13. In patients undergoing elective myotomy the mortality rate is less than 1%.

[ترجمه ترگمان]در بیمارانی که تحت کنترل انتخابی قرار دارند نرخ مرگ و میر کم تر از ۱ درصد است
[ترجمه گوگل]در بیماران مبتلا به میوتومی انتخابی، میزان مرگ و میر کمتر از 1٪ است

14. Without immediate treatment, septic shock follows, with a mortality rate over 50 %.

[ترجمه ترگمان]بدون درمان فوری، شوک septic به دنبال نرخ مرگ و میر بیش از ۵۰ درصد است
[ترجمه گوگل]بدون درمان فوری، شوک سپتیک همراه با مرگ و میر بیش از 50٪ است

انگلیسی به انگلیسی

دیکشنری تخصصی

جملات نمونه

پیشنهاد کاربران