1. They are explainable as a species of mental atavism.
[ترجمه ترگمان]آن ها به عنوان گونه ای از atavism ذهنی طبقه بندی می شوند
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان یک نوع آتاویسم روحی قابل تفسیر هستند
2. The authors consider that the distortion perhaps is atavism. Perhaps these transitions reflect the developmental process of the ovuliferous-scale in history.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان این مساله را در نظر می گیرند که اعوجاج احتمالا atavism است شاید این تحولات نشان دهنده فرآیند توسعه مقیاس ovuliferous در تاریخ باشد
[ترجمه گوگل]نویسندگان بر این باورند که ممکن است اعوجاج آتاوییس باشد شاید این گذارها منعکس کننده فرایند توسعه مقیاس تخمک گذاری در تاریخ است
3. Such an atavism is the consequence of the principles of economy in human thinking and sociocultural psychology as well as the internal selective mechanism of human language.
[ترجمه ترگمان]چنین atavism نتیجه اصول اقتصاد در تفکر انسانی و روانشناسی اجتماعی و نیز مکانیزم انتخابی داخلی زبان انسانی است
[ترجمه گوگل]چنین آتاوریسم نتیجه اصول اقتصاد در تفکر انسان و روانشناسی اجتماعی-فرهنگی و همچنین مکانیزم انتخابی درونی زبان بشری است
4. One striking example of an atavism is the human coccyx, or tailbone, which is a relic of the mammalian tail.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه برجسته از an، coccyx انسان یا tailbone است که یادگار دم پستاندار است
[ترجمه گوگل]یک نمونه قابل توجه از یک آتاویسم، یک کاسکسی انسانی یا سینه ای از جنس پستانداران است
5. An individual or a part that exhibits atavism.
[ترجمه ترگمان]یک فرد یا بخشی که atavism را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]فرد یا بخشی که آتاوییس را نشان می دهد
6. Imitation of the West seemed wiser than atavism, not least among Japanese, who in the 1930s dressed pan-Asianism in wolf’s clothing.
[ترجمه ترگمان]تقلید غرب عاقلانه تر از atavism بود، نه در میان ژاپنی ها که در دهه ۱۹۳۰ لباس گرگ را پوشیده بودند
[ترجمه گوگل]تقلید از غرب به نظر می رسد عاقلانه تر از آتاوریسم بود، مخصوصا در میان ژاپنی ها، که در دهه 1930 لباس پوشیدن گرگ را به آسیا آسیب رساند
7. The crisscross-inheritance and atavism are two different concepts in essence. The crisscross-inheritance is a dynamic variation that pathogenic genes of X-chromosome vary with the X-chromosome.
[ترجمه ترگمان]The و atavism دو مفهوم متفاوت در اصل هستند وراثت crisscross، یک تغییر پویا است که ژن های pathogenic کروموزوم ایکس با کروموزوم ایکس فرق می کنند
[ترجمه گوگل]وراثت و آتلانتیس، دو مفهوم متفاوت است ارث بری یک تغییر دینامیک است که ژن های بیماریزا کروموزوم X با X-chromosome متفاوت است
8. The atavism appears in the crisscross inheritance as well as in the other genetic way.
[ترجمه ترگمان]The به صورت وارونه و همچنین به روش ژنتیکی دیگر ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]آتاوریسم در وراثت و همچنین در شیوه ژنتیکی دیگر به نظر می رسد
9. Now we are not sure that he has atavism, because such a diagnosis needs more high-tech inspection.
[ترجمه ترگمان]اکنون ما مطمئن نیستیم که او دچار اشتباه شده است، زیرا چنین تشخیصی به بازرسی با فن آوری پیشرفته نیاز دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ما مطمئن نیستیم که او آتاوییس دارد، چرا که چنین تشخیصی نیاز به بازرسی با تکنولوژی بالا دارد
10. I felt the shock of the old, of the Mummy smell, the atomised odour of atavism.
[ترجمه ترگمان]احساس کردم که این شوک ناشی از بوی پیری، بوی atomised، بوی atavism
[ترجمه گوگل]من احساس شوک قدیمی، بوی مومیایی، بوی تلخ آتاویسم را
11. Together we developed the theory that cancer tumours are a type of atavism that appears in the adult form when something disrupts the silencing of ancestral genes.
[ترجمه ترگمان]ما با هم این نظریه را گسترش دادیم که تومورهای سرطانی نوعی of هستند که در شکل بزرگ سال به نظر می رسد زمانی که چیزی مانع خفه کردن ژن های اجدادی می شود
[ترجمه گوگل]با هم ما این نظریه را تشریح کردیم که تومورهای سرطانی نوعی آتاویژمی هستند که در فرم بالغ ظاهر می شود، زمانی که چیزی باعث خاموش شدن ژن های اجدادی می شود
12. The civilization craftsman mythology usually exceeds the originality craftsman mythology, though sometimes with the atavism.
[ترجمه ترگمان]افسانه های تمدن، معمولا از اساطیر و اساطیر فراتر می رود، هر چند گاهی اوقات با the
[ترجمه گوگل]اسطوره معماری تمدن معمولا از اسطوره شناسی اصیل اسطوره ای فراتر رفته، گرچه گاهی اوقات با آتاوریسم
13. If learning and gentility are signs of civilization, perhaps our almost-big brains are straining against their residual atavism, struggling to expand.
[ترجمه ترگمان]اگر یادگیری و اصالت، نشانه تمدن باشند، شاید مغز تقریبا بزرگ ما در برابر atavism مانده خود تقلا می کند و تقلا می کند تا گسترش پیدا کند
[ترجمه گوگل]اگر یادگیری و زایمان نشانه هایی از تمدن است، شاید مغزهای تقریبا بزرگ ما در برابر آتلانتیس های باقی مانده خود، در حال مبارزه برای گسترش است
14. Atavism must be counteracted by the powers of the mind, and reaction is a form of atavism .
[ترجمه ترگمان]Atavism باید با قدرت ذهن counteracted، و واکنش نوعی of است
[ترجمه گوگل]باید از طریق قدرت ذهن خلاص شود و واکنش یک شکل از آتاوریسم است