کلمه جو
صفحه اصلی

blood sugar

انگلیسی به انگلیسی

• glucose (simple sugar) circulating in the bloodstream (medicine)

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] قند خون

جملات نمونه

1. Hunger is the body's signal that levels of blood sugar are too low.
[ترجمه ترگمان]گرسنگی نشانه ای است که سطح قند خون خیلی پایین است
[ترجمه گوگل]گرسنگی سیگنال بدن است که سطح قند خون بسیار کم است

2. Insulin in the bloodstream reduces the quantity of blood sugar.
[ترجمه ترگمان]انسولین در جریان خون میزان قند خون را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]انسولین در جریان خون مقدار قند خون را کاهش می دهد

3. Insulin controls blood sugar levels in the body.
[ترجمه ترگمان]انسولین سطوح قند خون را در بدن کنترل می کند
[ترجمه گوگل]سطح قند خون در بدن کنترل میشود

4. Diabetic, gone into a coma from low blood sugar.
[ترجمه ترگمان]دیابتی که از قند خون پایین رفته رفته تو کما
[ترجمه گوگل]دیابتی، از کم خون از قند خون پایین رسیده است

5. Jonathan had been taken to hospital and his blood sugar level had been found to be abnormally low.
[ترجمه ترگمان]جاناتان به بیمارستان برده شد و سطح قند خونش به طور غیر عادی پایین بود
[ترجمه گوگل]جاناتان به بیمارستان منتقل شده و میزان قند خونش غیر طبیعی بوده است

6. This just produces a swift blood sugar surge which rapidly declines - a solid breakfast which releases energy slowly is far better.
[ترجمه ترگمان]این فقط یک موج سریع قند خون تولید می کند که به سرعت کاهش می یابد - یک صبحانه جامد که انرژی آزاد می کند خیلی بهتر است
[ترجمه گوگل]این فقط یک افزایش سریع قند خون را به وجود می آورد که به سرعت کاهش می یابد یک صبحانه صحیح که انرژی را به آرامی آزاد می کند بسیار بهتر است

7. Without insulin, blood sugar can not move into cells.
[ترجمه ترگمان]بدون انسولین، قند خون نمی تواند وارد سلول ها شود
[ترجمه گوگل]بدون انسولین، قند خون نمی تواند به سلول منتقل شود

8. In consequence, the level of the Party's blood sugar was low; their expectations none too high.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه سطح قند خون حزب پایین بود؛ انتظارات آن ها زیاد نبود
[ترجمه گوگل]در نتیجه سطح قند خون حزب کم بود؛ انتظارات آنها بیش از حد بالا نیست

9. The latter are more slowly converted into blood sugar, mainly because of the digestive processes described in the previous chapter.
[ترجمه ترگمان]دومی به آهستگی به قند خون تبدیل می شود، عمدتا به خاطر فرآیندهای گوارشی توصیف شده در بخش قبلی
[ترجمه گوگل]دومی به آرامی به قند خون تبدیل می شود، عمدتا به دلیل فرآیندهای گوارشی که در فصل قبل توضیح داده شده است

10. To provide this energy, stores of blood sugar and fats are metabolized.
[ترجمه ترگمان]برای تامین این انرژی، انبارهای شکر و چربی خون metabolized هستند
[ترجمه گوگل]برای تهیه این انرژی، ذخیره قند و چربی خون متابولیزه می شود

11. Others need to raise their blood sugar levels before they get any ideas.
[ترجمه ترگمان]دیگران قبل از اینکه ایده ای داشته باشند، باید سطح قند خون خود را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]دیگران نیاز به افزایش سطح قند خون خود را قبل از هر گونه ایده

12. Low blood sugar level, that could be half the problem.
[ترجمه ترگمان]سطح قند خون پایین، که می تواند نصف مشکل باشد
[ترجمه گوگل]سطح قند خون پایین، که می تواند نیمی از مشکل باشد

13. All carbohydrates, sugars and starches are converted into blood sugar.
[ترجمه ترگمان]همه کربوهیدرات ها، قند و نشاسته به قند خون تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]تمام کربوهیدرات ها، قندها و نشاسته ها به قند خون تبدیل می شوند

14. Mildly high blood sugar can be an early warning sign of diabetes.
[ترجمه ترگمان]قند خون بالا می تواند نشانه هشدار زودهنگام از دیابت باشد
[ترجمه گوگل]قند کمیاب قند خون می تواند یک نشانه هشدار دهنده در معرض دیابت باشد


کلمات دیگر: