ابن مالک محدث است
ابو خمیر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ابوخمیر. [ اَ خ ُ م َ ] ( اِخ ) ابن مالک. محدث است.
ابوخمیر. [ اَ خ ُ م َ ] ( اِخ ) نفیر، والد جبیربن نفیر. صحابی است.
ابوخمیر. [ اَ خ ُ م َ ] ( اِخ ) نفیر، والد جبیربن نفیر. صحابی است.
کلمات دیگر: