آزمایش خون
blood test
آزمایش خون
انگلیسی به فارسی
آزمایش خون
آزمایش مدفوع یا پیشاب (برای تعیین وجود یا عدم وجود خون)
انگلیسی به انگلیسی
• testing of a sample of blood (usually to identify a disease or infection)
اسم ( noun )
• : تعریف: any test of the blood, as to determine type, red or white blood count, or the presence of antibodies or bacteria.
دیکشنری تخصصی
[بهداشت] آزمایش خون
جملات نمونه
1. Without the results of the blood test, the doctor could only make a tentative diagnosis.
[ترجمه ترگمان]بدون نتیجه آزمایش خون، پزشک تنها توانست تشخیص آزمایشی داشته باشد
[ترجمه گوگل]بدون نتیجه از آزمایش خون، پزشک تنها می تواند تشخیص اولیه
[ترجمه گوگل]بدون نتیجه از آزمایش خون، پزشک تنها می تواند تشخیص اولیه
2. She is waiting on the result of a blood test.
[ترجمه ترگمان]او در انتظار آزمایش خون است
[ترجمه گوگل]او در نتیجه یک آزمایش خون منتظر است
[ترجمه گوگل]او در نتیجه یک آزمایش خون منتظر است
3. You'd better not eat anything before a blood test.
[ترجمه ترگمان]بهتر است قبل از امتحان خونی چیزی نخوری
[ترجمه گوگل]قبل از انجام آزمایش خون، قبل از انجام آزمایش خون، چیزی نگذارید
[ترجمه گوگل]قبل از انجام آزمایش خون، قبل از انجام آزمایش خون، چیزی نگذارید
4. We're waiting on the blood test results.
[ترجمه ترگمان]ما منتظر نتیجه آزمایش خون هستیم
[ترجمه گوگل]ما منتظر نتایج آزمایش خون هستیم
[ترجمه گوگل]ما منتظر نتایج آزمایش خون هستیم
5. It may be advisable to have a blood test to put your mind at rest.
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود برای استراحت ذهن خود تست خون داشته باشید
[ترجمه گوگل]ممکن است توصیه شود که یک آزمایش خون برای استراحت کردن ذهن خود داشته باشید
[ترجمه گوگل]ممکن است توصیه شود که یک آزمایش خون برای استراحت کردن ذهن خود داشته باشید
6. A blood test will help doctors measure the progression of the disease.
[ترجمه ترگمان]آزمایش خون به پزشکان کمک خواهد کرد تا روند پیشرفت بیماری را اندازه گیری کنند
[ترجمه گوگل]یک آزمایش خون کمک خواهد کرد که پزشکان پیشرفت بیماری را اندازه گیری کنند
[ترجمه گوگل]یک آزمایش خون کمک خواهد کرد که پزشکان پیشرفت بیماری را اندازه گیری کنند
7. She must have recently had a blood test.
[ترجمه ترگمان]اون باید اخیرا تست خونی داشته باشه
[ترجمه گوگل]او اخیرا باید آزمایش خون داشته باشد
[ترجمه گوگل]او اخیرا باید آزمایش خون داشته باشد
8. Researchers had adapted a blood test to look for early signs of the disease.
[ترجمه ترگمان]محققان آزمایش خون را برای جستجوی نشانه های اولیه این بیماری اتخاذ کرده بودند
[ترجمه گوگل]محققان آزمایش خون را برای بررسی علائم اولیه بیماری تطبیق دادند
[ترجمه گوگل]محققان آزمایش خون را برای بررسی علائم اولیه بیماری تطبیق دادند
9. A blood test will show if you are a possible bone marrow donor.
[ترجمه ترگمان]آزمایش خون نشان خواهد داد که آیا شما یک اهدا کننده مغز استخوان هستید یا خیر
[ترجمه گوگل]یک آزمایش خون نشان می دهد اگر شما ممکن است کمک دهنده مغز استخوان باشد
[ترجمه گوگل]یک آزمایش خون نشان می دهد اگر شما ممکن است کمک دهنده مغز استخوان باشد
10. Besides which, a blood test would show up all the morphine in his body.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، آزمایش خون تمام مرفین را در بدنش نشان خواهد داد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک آزمایش خون تمام مورفین را در بدن او نشان می دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک آزمایش خون تمام مورفین را در بدن او نشان می دهد
11. The infection was detected during a routine blood test.
[ترجمه ترگمان]این عفونت در طی یک آزمایش خون معمولی تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]عفونت در طی یک آزمایش خون معمولی شناسایی شد
[ترجمه گوگل]عفونت در طی یک آزمایش خون معمولی شناسایی شد
12. A blood test will also show a raised white blood cell count, indicating infection present in the system.
[ترجمه ترگمان]تست خون همچنین نشان می دهد که یک تعداد گلبول های سفید خون وجود دارند که نشان می دهند عفونت در سیستم وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک آزمایش خون همچنین تعداد گلبول های سفید خون را نشان می دهد که نشان دهنده عفونت موجود در سیستم است
[ترجمه گوگل]یک آزمایش خون همچنین تعداد گلبول های سفید خون را نشان می دهد که نشان دهنده عفونت موجود در سیستم است
13. The results of the blood test will be noted in your medical records.
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش خون در سوابق پزشکی شما مورد توجه قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش خون در سوابق پزشکی شما ذکر شده است
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش خون در سوابق پزشکی شما ذکر شده است
14. A blood test can be done to determine who the baby's father is.
[ترجمه ترگمان]آزمایش خون می تواند برای تعیین اینکه پدر کودک چه کسی است انجام شود
[ترجمه گوگل]برای تعیین اینکه کودک پدر چه کسی است، می توان آزمایش خون انجام داد
[ترجمه گوگل]برای تعیین اینکه کودک پدر چه کسی است، می توان آزمایش خون انجام داد
کلمات دیگر: