وابسته به مفصل، مفصلی، بندگاهی، بندی
articular
وابسته به مفصل، مفصلی، بندگاهی، بندی
انگلیسی به فارسی
وابسته به مفصل، مفصلی، بندگاهی
مفصل
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or relating to body joints.
• pertaining to the joints
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] مفصلی و بندی صفت: مربوط به یک یا چند مفصل. مثلا: شیار مفصلی و شکاف مفصلی که بر روی حاشیه های پوسته استخوانی وصفحه پشتی متراکم سخت پوستان cirripede دیده می شوند و با هم تشکیل بندگاه بین این کفه ها را می دهند؛ اسم: یک استخوان جانشین- غضروف در بعضی از مهره داران مثل دوزیستان وخزندگان، که تمام و یا بیشتر آرواره پایین را می سازد.
[بهداشت] مفصلی
[بهداشت] مفصلی
جملات نمونه
1. articular capsule
پوشند مفصلی
2. an articular inflammation
آماس بندگاهی
3. Ankle fractures are intra - articular fracture. The mechanism of injury is usually complicated.
[ترجمه ترگمان]شکستگی های چندگانه شکستگی درون استخوان هستند مکانیزم آسیب معمولا پیچیده است
[ترجمه گوگل]شکستگی های مچ پا شکستگی داخل مفصلی است مکانیزم آسیب معمولا پیچیده است
[ترجمه گوگل]شکستگی های مچ پا شکستگی داخل مفصلی است مکانیزم آسیب معمولا پیچیده است
4. Articular cartilage, which is composed with a solid phase of collagen fibers and proteoglycan and a pore fluid phase, can be depicted with two-phase porous medium model based on mixture theory.
[ترجمه ترگمان]غضروف articular، که با یک فاز جامد از فیبرهای کلاژن و proteoglycan و یک فاز سیال حفره تشکیل شده است، می تواند با مدل محیط متخلخل دو فازی براساس نظریه ترکیبی به تصویر کشیده شود
[ترجمه گوگل]غضروف مفصلی که با یک فاز جامد از الیاف کلاژن و پروتئگلیکان و فاز مایع منافذ تشکیل شده است، می تواند با مدل محیطی متخلخل دو مرحله ای بر اساس نظریه مخلوط نشان داده شود
[ترجمه گوگل]غضروف مفصلی که با یک فاز جامد از الیاف کلاژن و پروتئگلیکان و فاز مایع منافذ تشکیل شده است، می تواند با مدل محیطی متخلخل دو مرحله ای بر اساس نظریه مخلوط نشان داده شود
5. Surgery: Chronic articular rheumatism joint deformation disease, arthritis, neuralgia, back pain, frozen shoulders.
[ترجمه ترگمان]جراحی: روماتیسم مزمن، بیماری تغییر شکل مفاصل، ورم مفاصل، ورم مفاصل، درد کمر، شانه های منجمد
[ترجمه گوگل]جراحی: بیماری روماتیسمی مفصلی مزمن، بیماری مفصلی، آرتریت، نورالژی، درد پشت، شانه های یخ زده
[ترجمه گوگل]جراحی: بیماری روماتیسمی مفصلی مزمن، بیماری مفصلی، آرتریت، نورالژی، درد پشت، شانه های یخ زده
6. MRI can delineate normal meniscus and articular cartilage.
[ترجمه ترگمان]MRI می تواند meniscus نرمال و غضروف ناپذیر را تعیین کند
[ترجمه گوگل]MRI می تواند منیسک های طبیعی و غضروف مفصلی را تعریف کند
[ترجمه گوگل]MRI می تواند منیسک های طبیعی و غضروف مفصلی را تعریف کند
7. Objective To study the geometric characteristics of inferior articular facets of the atlas in patients with occipitalization of atlas.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه ویژگی های هندسی of های پائین تر از اطلس در بیماران با occipitalization از اطلس
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه خواص هندسی جنبه های مفصلی پایین تر از اطلس در بیماران مبتلا به اکسیپیتالیزاسیون اطلس
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه خواص هندسی جنبه های مفصلی پایین تر از اطلس در بیماران مبتلا به اکسیپیتالیزاسیون اطلس
8. Complications may occur from spinal and articular disease or extra-articular manifestations.
[ترجمه ترگمان]مشکلاتی ممکن است ناشی از بیماری های نخاع و articular و یا ظهور extra باشد
[ترجمه گوگل]عوارض ممکن است از بیماری های ستون فقرات و مفصلی یا تظاهرات بیش از حد مفصلی ایجاد شود
[ترجمه گوگل]عوارض ممکن است از بیماری های ستون فقرات و مفصلی یا تظاهرات بیش از حد مفصلی ایجاد شود
9. Osteochondrosis is a common articular disease in swine.
[ترجمه ترگمان]osteochondrosis یک بیماری شایع طبیعی در گراز ماهی است
[ترجمه گوگل]استئوچندروز یک بیماری مشترک مفصلی در خوک است
[ترجمه گوگل]استئوچندروز یک بیماری مشترک مفصلی در خوک است
10. After the lateral condyle of the articular surface following one, then fibular, . . .
[ترجمه ترگمان]بعد از the جانبی سطح articular بعد از یک، بعد fibular، …
[ترجمه گوگل]پس از کاندلی جانبی جانبی سطح زیر مفصل بعد از یک، و سپس فیبالی،
[ترجمه گوگل]پس از کاندلی جانبی جانبی سطح زیر مفصل بعد از یک، و سپس فیبالی،
11. Conclusion The therapeutic effect of Sodium Hyaluronate on articular genu osteoarthritis is preferable.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اثر درمانی Hyaluronate سدیم بر آرتروز articular بهتر است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اثر درمانی هیالورونات سدیم بر استئوآرتریت ژن مفصلی ترجیح داده می شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اثر درمانی هیالورونات سدیم بر استئوآرتریت ژن مفصلی ترجیح داده می شود
12. The invention relates to a substitute material for rehabilitating articular cartilage and a preparation method thereof.
[ترجمه ترگمان]این اختراع به یک ماده جایگزین برای بازسازی غضروف articular و روش آماده سازی آن مربوط می شود
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به یک ماده جایگزین برای بازسازی غضروف مفصلی و یک روش آماده سازی است
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به یک ماده جایگزین برای بازسازی غضروف مفصلی و یک روش آماده سازی است
13. Pluronic group : 25 % Pluronic F - 127 was poured into the articular cartilage defects.
[ترجمه ترگمان]گروه Pluronic: ۲۵ % Pluronic اف - ۱۲۷ به the غضروف articular ریخته شد
[ترجمه گوگل]گروه Pluronic: 25٪ Pluronic F-127 به نقص غضروف مفصلی ریخته شد
[ترجمه گوگل]گروه Pluronic: 25٪ Pluronic F-127 به نقص غضروف مفصلی ریخته شد
14. It is preliminarily concluded that subchondral bone drilling is feasible for repairing full-thickness articular cartilage defects.
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که حفاری استخوان subchondral برای تعمیر و تعمیر عیوب cartilage - thickness کامل امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]پیش از این به این نتیجه رسیده اید که حفاری استخوان زیرشونداری برای تعمیر ضایعات کامل غضروف مفصلی امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]پیش از این به این نتیجه رسیده اید که حفاری استخوان زیرشونداری برای تعمیر ضایعات کامل غضروف مفصلی امکان پذیر است
15. Result: Cellular proliferation and ground substance were secreted of the superficial layer articular cartilage by passive movements, and the new fillers were close to the normal articular cartilages .
[ترجمه ترگمان]نتیجه: تکثیر سلولی و محتوای زمین توسط غضروف لایه سطحی بوسیله حرکات انفعالی، و fillers جدید به the معمولی articular نزدیک شدند
[ترجمه گوگل]نتیجه: تکثیر سلولی و مواد خاکی از غضروف مفصلی لایه سطحی توسط حرکات غیرفعال ترشح شده و پرکننده های جدید نزدیک به غضروف مفصلی نرمال بودند
[ترجمه گوگل]نتیجه: تکثیر سلولی و مواد خاکی از غضروف مفصلی لایه سطحی توسط حرکات غیرفعال ترشح شده و پرکننده های جدید نزدیک به غضروف مفصلی نرمال بودند
an articular inflammation
آماس بندگاهی
پیشنهاد کاربران
articular ( اَرتاپزشکی )
واژه مصوب: مفصلی
تعریف: مربوط به مفصل
واژه مصوب: مفصلی
تعریف: مربوط به مفصل
کلمات دیگر: