1. cop a plea
(امریکا - خودمانی) به جرم خود اقرار کردن (به ویژه برای بهره مندی از تخفیف مجازات)
2. cop it
(انگلیس - خودمانی) مورد مواخذه یا مجازات قرار گرفتن
3. cop out
(خودمانی) 1- (نزد پلیس) اعتراف کردن (و دیگری را لو دادن) 2- قول شکنی کردن،زه زدن،شانه خالی کردن،(به وعده) وفا نکردن 3-تسلیم شدن یا کردن،ول کردن،دست کشیدن،لنگ انداختن
4. a cop who is on the take
پاسبانی که درآمد نامشروع دارد
5. to cop a prize
جایزه گرفتن
6. a bent cop
پلیس حق و حساب بگیر
7. a fair cop
(انگلیس) بازداشت قانونی (سزاوار)
8. her father is a cop
پدر او پاسبان است.
9. Cop that, would you - I can't carry both myself.
[ترجمه ترگمان]پلیس این کارو میکنه من نمیتونم هر دو رو خودم حمل کنم
[ترجمه گوگل]من این را می خواهم - نمی توانم هر دو خودم را حمل کنم
10. Sam was slung into jail for punching a cop.
[ترجمه ترگمان]سام به خاطر مشت زدن به پلیس به زندان افتاده بود
[ترجمه گوگل]سام برای مشت زدن پلیس به زندان افتاده بود
11. Cop hold of the other end, will you?
[ترجمه ترگمان]یه پلیس دیگه مونده، میشه؟
[ترجمه گوگل]از انتهای دیگر نگه دارید، آیا می خواهید؟
12. You'll cop it when Mum finds out!
[ترجمه ترگمان]وقتی مامان بفهمه بهش زنگ می زنی!
[ترجمه گوگل]هنگامی که مؤنث پیدا می کند، شما آن را می گیرید!
13. The cop said he'd have to write me up for not stopping at the red light.
[ترجمه Mahdi] پلیس گفت:که او مرا برای توقف نکردن در چراغ قرمز باید جریمه می کرد
[ترجمه 😎] پلیس گفت که باید برای جلوگیری ، از چراغ قرمز توقف کند
[ترجمه ترگمان]پلیس گفت که باید برای جلوگیری از چراغ قرمز توقف کند
[ترجمه گوگل]پلیس می گوید که باید برای نوشتن در نور قرمز متوقف شود
14. The cop stopped him and tossed him.
[ترجمه ترگمان]پلیس جلوش رو گرفت و پرتش کرد
[ترجمه گوگل]پلیس او را متوقف کرد و او را پرت کرد
15. Here, cop hold of the screwdriver while I try the hammer.
[ترجمه ترگمان]بیا، آچار پیچ گوشتی رو بگیر تا من چکش رو امتحان کنم
[ترجمه گوگل]در اینجا پلیس پیچ گوشتی را نگه می دارد در حالی که من چکش را امتحان می کنم
16. I'm a cop - getting shot at goes with the territory.
[ترجمه ترگمان] من یه پلیس هستم که داره به قلمرو خودش شلیک می کنه
[ترجمه گوگل]من یک پلیس هستم - گرفتن عکس در خاک می رود
17. They say he's not much cop as a coach.
[ترجمه ترگمان]اونا میگن اون پلیس خوبی نیست
[ترجمه گوگل]آنها می گویند او پلیس نیست به عنوان یک مربی
18. You'll really cop it if your parents find out you've been stealing.
[ترجمه ترگمان]اگه پدر و مادرت بفهمن که تو دزدی
[ترجمه گوگل]اگر پدر و مادرتان متوجه شوند که شما دزدیدید، واقعا از آن استفاده می کنید