کلمه جو
صفحه اصلی

committe

جملات نمونه

1. a five-man committe formed the nucleus of the party
یک کمیته ی پنج نفره هسته اصلی حزب را تشکیل می داد.

پیشنهاد کاربران

مرتکب شدن، مشارکت داشتن ( در مورد جرایم )

I have committed no driving offences
من جریمهای مرتکب نشدم

کمیته


کلمات دیگر: