1. Now sheer monotony makes it stick in the gullet like sawdust.
[ترجمه ترگمان]حالا این یکنواختی فقط باعث می شود مثل خاک اره توی گلویش گیر کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یکنواختی منحصر به فرد باعث می شود آن را در گلوله مانند چوب خاک اره
2. Remnants were found in the throat and gullet, as some of it had been swallowed.
[ترجمه ترگمان]همان طور که بعضی از آن ها آب دهانش را قورت داده بودند، آن ها در گلو و گلوی آن ها پیدا شده بودند
[ترجمه گوگل]باقی مانده ها در گلو و گلو یافت می شود، به عنوان برخی از آن شده بود بلعیده شده است
3. A piece of food got stuck in his gullet.
[ترجمه ترگمان]یه تیکه غذا تو گلوی اون گیر کرده
[ترجمه گوگل]یک تکه غذا در گلوله اش گیر افتاد
4. Oesophageal (gullet) candidiasis is a more serious condition which can cause pain in the chest that increases with swallowing.
[ترجمه ترگمان]Oesophageal (gullet)یک بیماری جدی تر است که می تواند باعث درد در سینه که با بلعیدن آن افزایش می یابد، ایجاد کند
[ترجمه گوگل]استروئید (گلودرد) کاندیدیازیس یک بیماری جدی تر است که می تواند درد در قفسه سینه را افزایش دهد که با بلع افزایش می یابد
5. What sticks in my gullet is the way he always takes the best seat.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که او همیشه بهترین صندلی را می گیرد
[ترجمه گوگل]آنچه که در گلوله من است، این است که او همیشه بهترین صندلی را می گیرد
6. Bing could be one himself if he threw enough slugs down his gullet.
[ترجمه ترگمان]اگر او به اندازه کافی حلزون از بین ببرد ممکن است که بینگ هم یک گلوله از گلوی او بیرون بیاورد
[ترجمه گوگل]بینگ می تواند خود خودش باشد، اگر او به اندازه کافی شلاق ها را برمیدارد
7. He clutched his throat, gagging on the bone embedded in his gullet.
[ترجمه ترگمان]گلویش را محکم گرفت و استخوانی را که در گلویش گیر کرده بود، پاک کرد
[ترجمه گوگل]او گلویش را گرفت و بر روی استخوان که در گلوله اش قرار داشت، چسبیده بود
8. This mucus floods the area at the base of the tongue and the entrance to the gullet, adhering to the walls.
[ترجمه ترگمان]این خلط سینه را در پایه زبان جاری می کند و در ورودی به شیار می افتد و به دیوارها متصل می شود
[ترجمه گوگل]این مخاط مخاطب منطقه در پایه زبان و ورودی به گلوله است و به دیواره ها می چسبد
9. Riven downed a great gulp of the cold beer and felt it alternately chill and warm his gullet.
[ترجمه ترگمان]riven جرعه بزرگی از آبجوی خنک سر کشید و احساس کرد که به نوبت سرما و گلوی او را گرم می کند
[ترجمه گوگل]رینن یک آبنبات سرد را خرد کرد و احساس کرد که به طور متناوب سرد و گرم می شود
10. Other rhythmic sequences consisted of repetitive simultaneous contractions in the uppermost portion of the gullet.
[ترجمه ترگمان]توالی ریتمیک دیگری شامل انقباضات همزمان همزمان در قسمت بالایی of است
[ترجمه گوگل]دیگر توالی های ریتمیک شامل انقباضات همزمان تکراری در قسمت بالای قوزک بود
11. And again I saw him standing in the refectory and the rubies pouring down his gullet.
[ترجمه ترگمان]و دوباره او را دیدم که در تالار غذاخوری ایستاده بود و rubies از گلوی او بیرون می ریخت
[ترجمه گوگل]و دوباره او را دیدم که در آشپزخانه ایستاده بود و جواهرات آن را درهم ریخته بود
12. Sometimes measurements may be made of the muscular activity in the gullet - this is known as manometry.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات اندازه گیری ممکن است از فعالیت عضلانی (gullet)باشد که به عنوان manometry شناخته می شود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات اندازه گیری ها ممکن است از فعالیت عضلانی در گلوله انجام شود - این به عنوان سنجش فشار شناخته می شود
13. This thesis simulates the fracture with aluminium slice, and preliminarily researches the response of the point current source field through water gullet and out-door experiments.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه، شکستگی در برش آلومینیومی را شبیه سازی می کند و preliminarily پاسخ میدان منبع جریان را از طریق آزمایش ها gullet و آزمایش های خارج از در مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این پایان نامه شکستگی با قطعه آلومینیوم را شبیه سازی می کند و پیش از این، پاسخ میدان ناحیه جریان نقطه از طر یق آب و آزمایش های خارج از خانه را بررسی می کند
14. Do you suppose I'm going with that blow burning in my gullet?
[ترجمه ترگمان]تو تصور می کنی که من با این ضربتی که از گلوی من بیرون می زند می روم؟
[ترجمه گوگل]آیا شما فکر می کنید که من در حال ضربه زدن به آن ضربه هستم؟