کلمه جو
صفحه اصلی

diluvial


معنی : وابسته به طوفان نوح، طوفانی
معانی دیگر : (وابسته به یا ناشی از سیل به ویژه طوفان نوح) سیلابی، تندابی

انگلیسی به فارسی

وابسته به طوفان نوح، طوفانی


دیویدیا، وابسته به طوفان نوح، طوفانی


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or caused by flood

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] سیلابی، توفانی الف ) تعلق داشتن به، تولید شده توسط، شبیه به یک سیلاب – خصوصاً توفان نوح – مثلاً نهشته های سیلابی ب ) تعلق داشتن به نهشته های یخچالی .

مترادف و متضاد

وابسته به طوفان نوح (صفت)
diluvial

طوفانی (صفت)
windy, tempestuous, stormy, wild, diluvial, troubled

جملات نمونه

1. antediluvian and diluvial periods
دوران قبل و بعد از طوفان نوح

2. For diluvial soils, KBD distribution was probably related with soil texture. Soils with high content of gravel in bottom layer are mostly concentrated on KBD affected area.
[ترجمه ترگمان]برای خاک ها، توزیع KBD احتمالا مربوط به بافت خاک می باشد خاک با مقدار زیاد خاک در لایه پایین عمدتا بر روی ناحیه آسیب دیده متمرکز شده است
[ترجمه گوگل]برای خاک های حلبی، توزیع KBD احتمالا با بافت خاک مرتبط بود خاکهایی با محتوای بالا سنگ در لایه پایین بیشتر بر روی منطقه آسیب دیده KBD متمرکز شده است

3. So the size statistics given a new method to study the diluvial.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آمار اندازه به روش جدیدی برای مطالعه the داده می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین آمار اندازه داده شده روش جدیدی برای مطالعه دیوایوالی ارائه شده است

4. The Sinai peninsula is retained by the Anunnaki for a post- Diluvial spaceport; a control center is established on Mount Moriah (the future Jerusalem).
[ترجمه ترگمان]شبه جزیره سینا توسط the برای یک spaceport پس از Diluvial حفظ می شود؛ مرکز کنترل در کوه Moriah (اورشلیم آینده)تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]شبه جزیره سینا توسط Anunnaki برای یک فضاپیمای post-Diluvial نگهداری می شود؛ مرکز کنترل در کوه موریا (آینده اورشلیم) تاسیس شده است

5. The studied platinum - gold placer occurs in Quaternary alluvial - diluvial a piedmont valley of ultrabasic rocks, Northwest China.
[ترجمه ترگمان]پلاسری بررسی شده در زمینه پلاتین، در alluvial چهارتایی رخ می دهد - یعنی دره piedmont از صخره های ultrabasic، شمال غربی چین
[ترجمه گوگل]پلاتین مورد مطالعه - جابجایی طلا در کوهنوردی آبرفتی - دلوویال دره ی آهکی سنگهای اوراسیا، شمال غربی چین رخ می دهد

6. The Nitrate concentrations in groundwater in the alluvial - diluvial fan of Zhangjiakou area has increased year by year.
[ترجمه ترگمان]غلظت Nitrate در آب های زیرزمینی در منطقه alluvial - diluvial منطقه Zhangjiakou سال به سال افزایش پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]غلظت نیترات در آب های زیرزمینی در منطقه فاضلاب خاویویو Zhangjiakou از سال به سال افزایش یافته است

7. The frontal riser of the first pediment surface (P is the most recent fault scarp or diluvial platform; at the foot of pediment P1 outcrops the fault.
[ترجمه ترگمان]سحرخیز بودن نخستین سطح پایه (پی)آخرین گسل fault یا سکوی diluvial است؛ در پای سنتوری P۱ و نادرست است
[ترجمه گوگل]روتور جلوی اولین سطح افتراقی (P جدیدترین گسل پراکنده یا پلاتینی ریوییوال است؛ در پایه فرسایش پلاتین P1، گسل ها را می شکند

8. The eastern part of the western Henan province is covered with eolian loess and alluvial or diluvial loess. The Holocene and Late Pleistocene loess have low to moderate collapsibility.
[ترجمه ترگمان]قسمت شرقی استان هنان در حال حاضر با eolian لس و رسوبی پوشیده شده است The و متاخر Pleistocene لس، کم است تا collapsibility متوسط را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]بخش شرقی استان هنان غربی با لس ائولین و لیس آبی یا لوبیا پوشیده شده است هیدروژن و هیدروکسید هیدروکلریک اسید،

9. The expansive soil, the same as the others in the Three Gorges Reservoir region, develops in the special geo-environment and with the Diluvial -to-Pluvial genesis and relatively uniform structure.
[ترجمه ترگمان]خاک گسترده، همانند بقیه در منطقه \"Gorges\"، در محیط geo ویژه و با ساختار Diluvial - to و ساختار نسبتا یکنواخت گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]خاک فراوان، همانند دیگران در منطقه مخزن سه گوره، در محیط ژئوماتیک ویژه و با پیدایش دیلوویلا-پلوویو و ساختار نسبتا یکنواخت توسعه می یابد

10. Except the site at the station of Luntai belongs to alluvial and diluvial fan, all the sites are saline soil with strong erosion.
[ترجمه ترگمان]به جز مکانی که در ایستگاه of به alluvial و diluvial تعلق دارد، تمام این سایت ها خاک شور با فرسایش شدید هستند
[ترجمه گوگل]به جز سایت در ایستگاه Luntai متعلق به فن آبی و حلقوی، همه سایت ها خاک شور با فرسایش شدید است

11. Based on the field survey and analysis, it is believed that the honey peaches of Feng-Hua grow well in the warm climate with abundant rain and light on the well-drained hillslope and diluvial fan.
[ترجمه ترگمان]براساس بررسی و تجزیه و تحلیل می دانی، باور بر این است که هلو \"Feng -\" در آب و هوای گرم با باران فراوان و fan به خوبی آبکشی شده و طرفداران diluvial به خوبی رشد می کند
[ترجمه گوگل]بر اساس تحقیق و تجزیه و تحلیل میدانی، به نظر میرسد که هلوهای عسلی Feng-Hua در آب و هوای گرم با بارندگی و نور زیاد در دامنههای تپه ای و فاضلاب رقیق، خوب رشد می کنند

antediluvian and diluvial periods

دوران قبل و بعد از طوفان نوح



کلمات دیگر: