جذوعی . [ ج ُ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن اسماعیل بن شداد انصاری ، مکنی به ابوعبداﷲ قاضی بصری بود. وی از علی بن مدینی روایت کند و ابوعمروبن سماک از او روایت دارد. (از لباب الانساب ).
جذوعی
لغت نامه دهخدا
جذوعی . [ ج ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به جذوع . ج ِ جذع به معنی شاخ یابن درخت ، و شاید پدر یا بعض اجداد کسی که مشهور بدین نسبت است ، جذوع میفروخته است . (از لباب الانساب ).
جذوعی. [ ج ُ ] ( ص نسبی ) نسبت است به جذوع. ج ِ جذع به معنی شاخ یابن درخت ، و شاید پدر یا بعض اجداد کسی که مشهور بدین نسبت است ، جذوع میفروخته است. ( از لباب الانساب ).
جذوعی. [ ج ُ ] ( اِخ ) محمدبن محمدبن اسماعیل بن شداد انصاری ، مکنی به ابوعبداﷲ قاضی بصری بود. وی از علی بن مدینی روایت کند و ابوعمروبن سماک از او روایت دارد. ( از لباب الانساب ).
جذوعی. [ ج ُ ] ( اِخ ) محمدبن محمدبن اسماعیل بن شداد انصاری ، مکنی به ابوعبداﷲ قاضی بصری بود. وی از علی بن مدینی روایت کند و ابوعمروبن سماک از او روایت دارد. ( از لباب الانساب ).
کلمات دیگر: