1. He has a gift for mimicry.
[ترجمه امیرمحمد] او تو تقلید کردن استعداد داره
[ترجمه ترگمان]استعداد تقلید کردن داره
[ترجمه گوگل]او هدیه ای برای تقلید دارد
2. This is not simple mimicry, which would only entail being the same bright colour as a distasteful species.
[ترجمه ترگمان]این یک تقلید ساده نیست، که فقط شامل یک رنگ روشن به عنوان یک گونه ناخوشایند است
[ترجمه گوگل]این تقلید ساده نیست، که تنها به این معنی است که یک رنگ روشن به عنوان یک گونه ناراحت کننده است
3. Similarly, mimicry of the expressions, stance and actions of a truly violent encounter can represent an intention or threat.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، تقلید بیان، موضع و رفتار یک برخورد واقعا خشن می تواند نشان دهنده قصد یا تهدید باشد
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، تقلید از عبارات، موضع و اقدامات یک برخورد شدید خشونت آمیز می تواند قصد یا تهدید باشد
4. Parrots specialize in vocal mimicry.
[ترجمه ترگمان]طوطی ها در تقلید آوایی تخصص دارند
[ترجمه گوگل]طوطی ها در تقلید آواز تخصص دارند
5. Dolphins have a remarkable capacity for vocal mimicry, and they learn to imitate sounds very accurately and quickly.
[ترجمه ترگمان]دلفین ها ظرفیت قابل توجهی برای تقلید آوایی دارند و یاد می گیرند که از صداها بسیار دقیق و سریع تقلید کنند
[ترجمه گوگل]دلفین ها دارای ظرفیت قابل توجهی برای تقلید صوتی هستند، و آنها یاد می گیرند که صداهای بسیار دقیق و سریع را تقلید کنند
6. The final multifaceted perfection of mimicry has been put together by the summed natural selection provided by many different species of predators.
[ترجمه ترگمان]نسخه نهایی چند جانبه تقلید، توسط یک انتخاب طبیعی متراکم که توسط بسیاری از گونه های مختلف شکارچیان ارایه شده است، کنار هم قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]کمال چندوجهی نهایی تقلید با مجموعهای طبیعی انتخاب شده توسط بسیاری از گونههای مختلف شکارچیان ساخته شده است
7. The individuality, immediacy and mimicry in computer games satisfy the needs from these people.
[ترجمه ترگمان]فردیت، فوریت و تقلید در بازی های رایانه ای نیازهای این افراد را ارضا می کند
[ترجمه گوگل]فردیت، سرقت و تقلید در بازی های کامپیوتری نیازهای این افراد را برآورده می کند
8. The essay is about the onomatopoeic words and mimicry words in Japanese, discuses their use and origin.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد کلمات onomatopoeic و تقلید کلمات در زبان ژاپنی، discuses استفاده و منشا آن ها است
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد کلمات و کلمات تقلیدی در ژاپن است و در مورد استفاده و منشا آنها بحث می کند
9. Batesian mimicry - In this type of mimicry a harmless signaler imitates a dangerous one.
[ترجمه ترگمان]در این نوع تقلید، یک signaler بی ضرر یک آدم خطرناک است
[ترجمه گوگل]تقلید Batesian - در این نوع تقلید، یک سیگنال بی ضرر تقلید یک خطرناک است
10. We are drawn to mimicry and disturbed by it too.
[ترجمه ترگمان]ما هم مجذوب mimicry و هم از این موضوع ناراحت می شویم
[ترجمه گوگل]ما هم به تقلید و همکاری با آن کشیده شده ایم
11. Mimicry "may have adaptive value, " the Dutch team concluded, "enhancing the chances of successful procreation of those members of a species who adopt this specific behavior. "
[ترجمه ترگمان]تیم هلندی به این نتیجه رسید که \"ممکن است ارزش انطباقی داشته باشد\" و \" احتمال نسل موفق آن اعضای یک گونه را افزایش می دهد که این رفتار خاص را می پذیرند \"
[ترجمه گوگل]تیم هلندی می گوید: 'ممکن است ارزش تطبیقی داشته باشد،' امکان افزایش موفقیت آمیز این اعضای گونه ای که این رفتار خاص را می پذیرند، افزایش می دهد '
12. The game the mimicry an item in the Olympics do.
[ترجمه ترگمان]بازی در حال تقلید از یک مورد در بازی های المپیک است
[ترجمه گوگل]بازی تقلید یک مورد در بازی های المپیک
13. Within another year the boy's gift for mimicry had become slave row's favorite entertainment.
[ترجمه ترگمان]در عرض یک سال دیگر، هدیه پسر برای تقلید، سرگرمی مورد علاقه بود
[ترجمه گوگل]در طول سال دیگر، هدیه پسر برای تقلید، سرگرمی های مورد علاقه ی ریاست برده بود
14. Mimicry can also be a great way preen, or learn, or make a new friend.
[ترجمه ترگمان]هم چنین Mimicry می تواند یک راه عالی برای preen یا یادگیری یا ایجاد یک دوست جدید باشد
[ترجمه گوگل]تقلید همچنین می تواند راهی عالی باشد، یا یاد بگیرد یا دوست جدیدی ایجاد کند
15. Language learning usually necessitates conscious mimicry.
[ترجمه ترگمان]یادگیری زبان معمولا مستلزم تقلید آگاهانه است
[ترجمه گوگل]یادگیری زبان معمولا مستلزم تقلید آگاهانه است