کلمه جو
صفحه اصلی

millstone


معنی : سنگ اسیاب، بار سنگین
معانی دیگر : سربارسنگین، محدودیت زیاد، هر چیز خرد کننده (مانند دو سنگ آسیاب)، سنگ آسیاب، ماسه سنگ (که برای سنگ آسیاب به کار می رود)

انگلیسی به فارسی

سنگ اسیاب، بار سنگین


انگلیسی به انگلیسی

• either of a pair of heavy circular stones between which a grainy substance is ground, grindstone; emotional weight, burden
if you describe something as a millstone round your neck, you mean that it is a very unpleasant problem or responsibility that you cannot escape from.
a millstone is one of two large flat round stones used, especially in former times, to grind grain into flour.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] سنگ آسیاب یک سنگ آهک سیلیسی فسیل دار یا یک ماسه سنگ درشت دانه یا یک کنگلومرای کوارتزی ریزدانه. همچنین عنوان مزبور برای صفحات ضخیمی از این مواد که در گذشته برای خرد کردن و آسیاب کردن دانه ها و دیگر مواد مورد استفاده قرار می گرفته، نیز بکار می رود. مواد مزبور از طریق سوراخی که در مرکز سنگ فوقانی ایجاد شده بود، به فضای بین دو سنگ، ریخته می شدند.
[زمین شناسی] سنگ آسیا، سنگی از جنس سیلیس

مترادف و متضاد

سنگ اسیاب (اسم)
grindstone, millstone

بار سنگین (اسم)
millstone

burden


Synonyms: accountability, affliction, albatross, anxiety, ball and chain, blame, charge, concern, cross, deadweight, difficulty, encumbrance, grievance, hardship, hindrance, load, mental weight, misfortune, onus, punishment, responsibility, strain, stress, task, thorn in one’s side, trial, trouble, worry


جملات نمونه

1. millstone grit
سنگ آسیاب ساخته شده از ماسه سنگ

2. the millstone of guilt
بار سنگین گناه

3. He is picking the surface of a millstone.
[ترجمه ترگمان]او سطح سنگ آسیا را انتخاب می کند
[ترجمه گوگل]او سطح سنگ زنی را برداشت

4. For today's politicians, the treaty is becoming a millstone.
[ترجمه ترگمان]برای سیاستمداران امروز این معاهده تبدیل به سنگ آسیا شده است
[ترجمه گوگل]برای سیاستمداران امروز، این معاهده تبدیل به یک سنگ آهن می شود

5. That contract proved to be a millstone around his neck.
[ترجمه ترگمان]این قرارداد ثابت کرد که سنگ آسیا به دور گردنش است
[ترجمه گوگل]این قرارداد تبدیل به یک سنگ در گردن گردید

6. The mortgage on his house had become a millstone around his neck.
[ترجمه ترگمان]رهن خانه او سنگ آسیاب شده بود
[ترجمه گوگل]وام مسکن در خانه اش تبدیل به یک سنگ آسیاب گردن گردید

7. Inflation is still a millstone round the neck of British businesses.
[ترجمه ترگمان]تورم هنوز هم سنگ بنای تجاری بریتانیا است
[ترجمه گوگل]تورم همچنان یک گرد و غبار تجاری در بریتانیا است

8. My debts are a millstone around my neck.
[ترجمه ترگمان]debts مثل سنگ بنای گردن من است
[ترجمه گوگل]بدهی های من یک سنگ آسیاب در گردن من است

9. At the mercy of this resentment, this hateful millstone envy of the Calibans of this world.
[ترجمه ترگمان]به لطف این کینه، این سنگ millstone منزجر کننده از the این دنیا است
[ترجمه گوگل]با رحمت این غم و اندوه، این غم و اندوه غم انگیز، از دنیای کالیبان این دنیا را حس می کند

10. Far below ground in the anticline were the Millstone Grits and even deeper were the Carboniferous Limestones.
[ترجمه ترگمان]در آن پایین زمین زیر زمین، the Millstone و حتی ژرف تر از آن the بود
[ترجمه گوگل]در زیر زمین در انتهای خط میانی Grith Millstone و حتی بیشتر سنگ آهک کربن فایبر بوده است

11. This particular heritage may be a millstone around the neck of scientific natural history.
[ترجمه ترگمان]این میراث خاص ممکن است سنگی به دور گردن تاریخ طبیعی علمی باشد
[ترجمه گوگل]این میراث خاص ممکن است یک زغال سنگ در اطراف گردن از تاریخ طبیعی علمی است

12. In the centre was inset yet another millstone seeded with yellow stone-crop.
[ترجمه ترگمان]در وسط این مرکز، سنگ بنای دیگر را که با سنگ زرد رنگ قرار گرفته بود، مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]در این مرکز، یکی دیگر از گیاهان زراعی با دانه زرد زده شد

13. Millstone has removed all the radioactive fuel in the reactor to permit repairs.
[ترجمه ترگمان]millstone تمام سوخت رادیو اکتیو را در رآکتور برای اجازه دادن به تعمیرات حذف کرده است
[ترجمه گوگل]Millstone تمام سوخت رادیواکتیو را در رآکتور را برای انجام تعمیرات برداشته است

14. Paradoxically, Anthea now threatened to become a millstone to drag him down.
[ترجمه ترگمان]paradoxically، Anthea در حال تهدید به سنگ آسیاب بود تا او را به زمین بکشانند
[ترجمه گوگل]به طور پراکنده، Anthea در حال حاضر تهدید به تبدیل شدن به یک سنگ آهن برای کشیدن او را

the millstone of guilt

بار سنگین گناه


They were caught between the millstones of high prices and low wages.

آنان میان‌بار سنگین قیمت‌های بالا و دستمزدهای پایین گرفتار شده‌بودند.


پیشنهاد کاربران

سنگ فرز


کلمات دیگر: