1. The most important method to resolve discordance between land exploitation and transportation is to build satellite towns.
[ترجمه ترگمان]مهم ترین روش حل اختلاف بین بهره برداری از زمین و حمل و نقل، ساخت شهرک های اقماری است
[ترجمه گوگل]مهمترین روش برای حل اختلاف بین بهره برداری زمین و حمل و نقل، ساخت شهرک های ماهواره ای است
2. The discordance between knowledge and being is my subject.
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین دانش و بودن موضوع من است
[ترجمه گوگل]اختلاف بین دانش و هستی موضوع من است
3. There is discordance between present two-part tariff and urging economic operation of transformer.
[ترجمه ترگمان]There بین تعرفه های دو قسمتی وجود دارد و عملیات اقتصادی ترانسفورماتور را تشویق می کند
[ترجمه گوگل]اختلاف نظر بین تعرفه دو بخش وجود دارد و عملیات اقتصادی ترانسفورماتور مورد نیاز است
4. Epigenetic variations "could explain the odd discordance of diseases among identical twins, " Whitelaw suggests.
[ترجمه ترگمان]Whitelaw می گوید: \" تنوع زیستی ممکن است توصیف عجیب و غریب بیماری ها در بین دوقلوهای همسان را توضیح دهد \"
[ترجمه گوگل]Whitelaw پیشنهاد می کند که تنوع زیستی 'می تواند اختلاف نظر عجیب و غریب بیماری را در میان دوقلوهای یکسان توضیح دهد
5. The discordance between these two products bothered the boss.
[ترجمه ترگمان]The بین این دو محصول، سرکارگر را آزار می داد
[ترجمه گوگل]اختلاف بین این دو محصول، رئیس را ناراحت کرد
6. The discordance between the dramatic increase of information flow and the distribution of information brings difficulty and risk to scientific and efficient policy-making.
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین افزایش چشمگیر جریان اطلاعات و توزیع اطلاعات، دشواری و ریسک ایجاد سیاست علمی و کارآمد را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]عدم انطباق بین افزایش چشمگیر جریان اطلاعات و توزیع اطلاعات، دشواری و خطر را برای سیاست گذاری علمی و کارآمد به ارمغان می آورد
7. All things considered, the reason for discordance might not be important.
[ترجمه ترگمان]تمام چیزهایی که در نظر گرفته می شوند، دلیل for ممکن است مهم نباشد
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده، دلیل عدم سازگاری ممکن است مهم نباشد
8. Objective To study the influence of discordance between clinical staging and pathological analysis in cervical carcinoma.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر of بین staging بالینی و تجزیه و تحلیل pathological در سرطان رحم
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه تأثیر عدم انطباق بین پایش و تحلیل پاتولوژیک در کارسینوم گردنی
9. Objective To analyze environmental factors of the discordance of concomitant strabismus phenotypes in monozygotic twins.
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل عوامل محیطی of of همزمان در دوقلوهای monozygotic
[ترجمه گوگل]هدف تحلیل عوامل محیطی عدم سازگاری فنوتیپهای استرابیسم همزمان در دوقلوهای مونوزیگوت
10. However, discordance is fine because it may represent the exclusive beauty.
[ترجمه ترگمان]با این حال، discordance خوب است زیرا ممکن است زیبایی منحصر به فرد را نشان دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، اختلاف نظر خوب است زیرا ممکن است زیبایی منحصر به فرد را نشان دهد
11. The discordance then spins dreams of discord and unhappiness in the dance of life.
[ترجمه ترگمان]The سپس رویاهای ناسازگاری و بدبختی را در رقص زندگی به چرخش در می آورند
[ترجمه گوگل]عدم انطباق سپس رویاهای اختلافات و ناراحتی در رقص زندگی چرخش می کند
12. Out of that discordance arises the consciousness of a new class, and with its rise to self-consciousness the fall of ownership begins.
[ترجمه ترگمان]خارج از این discordance آگاهی از یک طبقه جدید ایجاد می شود و با ظهور آن به خودآگاهی، سقوط مالکیت آغاز می شود
[ترجمه گوگل]از این اختلاف نظر، آگاهی از یک کلاس جدید بوجود می آید و با افزایش آن به خودآگاهی، سقوط مالکیت آغاز می شود
13. In addition, the mechanism of DCD remains unclear duo to diversity in clinical manifestation, high comorbidity rate and discordance in classification of subtypes of the disease.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مکانیزم of هنوز مشخص نیست که این دو به تنوع در ظهور بالینی، نرخ بالای comorbidity و discordance در طبقه بندی مجموعه فرعی این بیماری ها تبدیل شوند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مکانیزم DCD هنوز مشخص نیست برای تنوع در تظاهرات بالینی، میزان بالای همبستگی و عدم سازگاری در طبقه بندی زیرتیپ های بیماری
14. Once the president B, employed from the outside, had held a meeting 30 minutes before off-hour, and was criticized by L, B finally left the company due to his discordance with L.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که رئیس جمهور B، که از خارج استخدام شده بود، ۳۰ دقیقه قبل از ساعت یک جلسه برگزار کرده بود و مورد انتقاد آل قرار گرفت و در نهایت شرکت را به دلیل discordance با آل ترک کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که رئیس جمهور ب، از خارج کار می کرد، جلسه 30 دقیقه قبل از ساعات کاری را برگزار کرده بود و توسط L مورد انتقاد قرار گرفت، ب نهایت به دلیل عدم توافق با L، شرکت را ترک کرد
15. But this does pose questions for the future, she told the audience. "Is there a subgroup with a low enough rate of discordance to suggest that rebiopsy is not necessary?"
[ترجمه ترگمان]او به حضار گفت: \"اما این مساله برای آینده سوالاتی مطرح می کند\" آیا زیر گروه کمی از discordance وجود دارد که نشان دهد rebiopsy لازم نیست؟ \"
[ترجمه گوگل]او به مخاطبان گفت: اما این برای سؤالات آینده مطرح است آیا یک زیرگروه با نرخ کافی از اختلاف نظر وجود دارد که نشان می دهد که بازبینی لازم نیست؟