کلمه جو
صفحه اصلی

glitch


اشتباه، سهو، تصادف بد، (کامپیوتر و غیره) عیب فنی، جریان قوی و غیر عادی برق، گلیچ، گلیچ a glitch in the spacecraft's engine اشکال فنی در موتور فضاپیما

انگلیسی به فارسی

اشتباه، سهو، تصادف بد، (کامپیوتر و غیره) عیب فنی، جریان قوی و غیر عادی برق، گلیچ


قطعی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a minor problem, mishap, malfunction, or defect, as in a machine or plan.
مشابه: kink, wrinkle

(2) تعریف: an irregular, unusual, or unexpected phenomenon.

• defect, malfunction
a glitch is a small problem that stops something from working properly or being successful; used in informal american english.
a glitch is also a false electronic signal caused by a sudden increase in electrical power; used in informal american english.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات می شود ؛ خرابی تصادفی و یا موقتی در سخت افزار ؛ گیر در برنامه
[برق و الکترونیک] خش 1. جهش تیز و نامطلوب ولتاژ که به شکل گذرا روی سیگنال تحت پردازش ظاهر می شود . در یک مبدل رقمی - به - قیاسی، خش مس تواند در موقع انتقال رقم اساسی نظیر رفتن از 0111111111 به 1,000,000,000 روی می دهد زیرا در این حالت وضعیت موقتی وجود دارد که در آن تمام بیت ها صفر هستند . 2. نقص فنی جزئی که در تجهیزات الکترونیکی ایجاد می شود .

مترادف و متضاد

error


Synonyms: bug, defect, flaw, hitch, malfunction, misfire, mishap, problem, setback, snafu, snag, something wrong


جملات نمونه

1. a glitch in the spacecraft's engine
اشکال فنی در موتور فضاپیما

2. This minor glitch has turned into a humungous problem for the airline.
[ترجمه ترگمان]این مشکل کوچک به یک مشکل بزرگ برای شرکت هواپیمایی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این کمبود جزئی به یک مشکل هومونگ برای خطوط هوایی تبدیل شده است

3. The computer failure was due to a glitch caused by lightning.
[ترجمه ترگمان]شکست کامپیوتر به علت یک اشکال ناشی از صاعقه بود
[ترجمه گوگل]خرابی کامپیوتر به علت رکود ناشی از رعد و برق بود

4. It was about the only glitch Cronkite suffered in his long and extraordinarily successful news anchoring career.
[ترجمه ترگمان]این تنها اشکال glitch بود که Cronkite در حرفه طولانی و فوق العاده محکم او رنج می برد
[ترجمه گوگل]این در مورد تنها کریستال کورنیکت بود که در دوران حرفه ای خود در خدمت طولانی و فوق العاده موفق موفق بود

5. When told of the results, Kline identified the glitch.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به نتایج گفته شد، کلاین این مشکل را شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که از نتایج بیان شد، کلاینت این مشکل را شناسایی کرد

6. Each must get on the air without a glitch if possible.
[ترجمه ترگمان]هر کدام باید بدون اشکال فنی به هوا بروند
[ترجمه گوگل]هرکسی باید در صورت امکان بدون ایرادگی به هوا برسد

7. The chaotic potential of the Year 2000 computer glitch was licked.
[ترجمه ترگمان]این مشکل هرج و مرج سال ۲۰۰۰ کامپیوتری را شکست داده بود
[ترجمه گوگل]پتانسیل بی نظیری از تخریب کامپیوتر 2000 ساله بود

8. A glitch in the customer-service software left customers unable to get through to help lines.
[ترجمه ترگمان]یک اشکال در نرم افزار خدمات مشتری مشتریان را ترک کرده تا نتوانند به خطوط کمک کنند
[ترجمه گوگل]یک خطا در نرم افزار خدمات مشتری، مشتریان را نتوانستند از طریق خطوط راهنمایی کنند

9. A glitch in the system shut down telephone service to nearly 6 million customers.
[ترجمه ترگمان]یک اشکال در این سیستم خدمات تلفن را به نزدیک به ۶ میلیون مشتری قطع کرد
[ترجمه گوگل]یک خطا در سیستم خاموش کردن سرویس تلفن به نزدیک به 6 میلیون مشتری

10. For state and local governments, circumventing the glitch could cost more than $ 100 million, according to official estimates.
[ترجمه ترگمان]براساس برآورده ای رسمی، برای دولت و دولت های محلی، دور زدن این مشکل می تواند هزینه ای بیش از ۱۰۰ میلیون دلار داشته باشد
[ترجمه گوگل]براساس برآوردهای رسمی، برای دولت های محلی و محلی، دور زدن این معافیت ممکن است بیش از 100 میلیون دلار هزینه داشته باشد

11. Some suspect a glitch in the auto-immune system.
[ترجمه ترگمان]برخی مظنون هستند که این مشکل در سیستم ایمنی اتومبیل وجود دارد
[ترجمه گوگل]برخی بر این باورند که در سیستم ایمنی بدن خودکشی می کند

12. There was a glitch in the process with the leadership.
[ترجمه ترگمان]در این روند با رهبری، این مشکل وجود داشت
[ترجمه گوگل]در این فرایند، با رهبری، از دست رفته بود

13. Here we describe the largest glitch so far recorded in the Crab pulsar.
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما بزرگ ترین glitch را توصیف می کنیم که تا کنون در رستوران \"کرب هاوس\" ثبت شده است
[ترجمه گوگل]در اینجا ما بزرگترین قطعی را که تا کنون در پالسار خرچنگ ثبت شده است، توصیف می کنیم

14. The drawing suggests a temporary problem or glitch which has threatened the mission.
[ترجمه ترگمان]این طرح یک مشکل یا اشکال موقت را پیشنهاد می کند که این ماموریت را تهدید کرده است
[ترجمه گوگل]نقاشی نشان می دهد که یک مشکل یا مشکل موقت است که ماموریت را تهدید می کند

15. This glitch would prove but the tip of the iceberg.
[ترجمه ترگمان]این اشکال فنی فقط نوک کوه یخ را ثابت می کرد
[ترجمه گوگل]این ناکامی ثابت می کند اما نوک کوه یخی

a glitch in the spacecraft's engine

اشکال فنی در موتور فضاپیما


پیشنهاد کاربران

اشکال/نقص فنی کوچک/ مختصر
A glitch is a problem or malfunction, usually a temporary one, in a system or machine.

ایراد

در بازی ها به عنوان ویروس که ازش می شه برای تقلب استفاده کرد معنی می کنن

اشکال، مشکل, نقص ( کوچک )

investigative news reports about glitches in the system

خطا/مشکل ناشی از بی فکری،
اشتباهات ناشی از سربه هوایی


کلمات دیگر: