کلمه جو
صفحه اصلی

foreign exchange


ارز، پول خارجی، (جمع) اسعار، مبادله خارجی، ارز خارجی

انگلیسی به فارسی

مبادله خارجی، پول خارجی، ارز خارجی


ارز خارجی، مبادله خارجی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: international monetary transaction, as between governments or businesses of different countries.

(2) تعریف: foreign currencies used to settle accounts in another country.

• foreign currency, currency of another nation
the foreign exchange markets are the systems by which one country's currency is changed into another country's currency.
foreign exchange is also one country's currency which is held by another country.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] تسعیر ارز
[کامپیوتر] تعویض خارجی

جملات نمونه

1. The dollar is expected to fall in the foreign exchange markets.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که دلار در بازارهای ارز خارجی سقوط کند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که دلار در بازارهای ارز خارجی کاهش یابد

2. The pound took a nosedive on the foreign exchange market today.
[ترجمه ترگمان]پوند در بازار ارز خارجی سقوط کرد
[ترجمه گوگل]امروز بازار پوند در بازارهای ارز خارجی غرق شد

3. To earn foreign exchange we must export.
[ترجمه ترگمان]برای کسب ارز خارجی باید صادرات کنیم
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن ارز خارجی ما باید صادر کنیم

4. The government has promised further relaxations in foreign exchange controls.
[ترجمه ترگمان]دولت به relaxations بیشتر در کنترل ارز خارجی قول داده است
[ترجمه گوگل]دولت قولهای بیشتری در کنترل ارز خارجی داده است

5. Russia decided to float the rouble on the foreign exchange market.
[ترجمه ترگمان]روسیه تصمیم گرفت یک روبل را در بازار ارز خارجی شناور کند
[ترجمه گوگل]روسیه تصمیم گرفت که روبل را در بازار ارز خارجی بفروشد

6. The school organizes a foreign exchange to France.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه مبادله خارجی را به فرانسه سازماندهی می کند
[ترجمه گوگل]این مدرسه یک ارز خارجی را به فرانسه می دهد

7. The bank has been intervening in foreign exchange markets.
[ترجمه ترگمان]این بانک در بازارهای ارز خارجی دخالت داشته است
[ترجمه گوگل]این بانک در بازارهای ارز خارجی دخالت داشته است

8. Each transaction at the foreign exchange counter seems to take forever.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هر تراکنش ها در باجه مبادله خارجی برای همیشه در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]هر معامله ای در مبادله ارز خارجی به نظر می رسد

9. The pound rallied just before the foreign exchange market closed.
[ترجمه ترگمان]پوند درست قبل از بسته شدن بازار ارز خارجی متوقف شد
[ترجمه گوگل]پوند پس از آنکه بازار ارز خارجی بسته شد، پیوست

10. Foreign exchange controls were largely abolished.
[ترجمه ترگمان]کنترل معاملات خارجی تا حد زیادی ملغی شد
[ترجمه گوگل]کنترل ارز خارجی عمدتا لغو شد

11. Dealers on the foreign exchange markets were also hedging their bets and the pound was also on ice.
[ترجمه ترگمان]معامله کنندگان در بازارهای ارز خارجی نیز شرط خود را پوشش دادند و پوند نیز بر روی یخ بود
[ترجمه گوگل]معامله گران در بازارهای ارز خارجی نیز مانع شرط بندی خود شدند و پوند نیز در یخ بود

12. On the one hand, real-world foreign exchange markets conform closely to the kinds of markets we have studied in this chapter.
[ترجمه ترگمان]از یک سو، بازارهای ارز خارجی دنیای واقعی با انواع بازارهایی که در این فصل مورد بررسی قرار گرفته اند، مطابقت دارند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، بازارهای ارز خارجی در حقیقت با انواع بازارهایی که در این فصل مورد مطالعه قرار گرفته اند، نزدیک هستند

13. The market also contains around 10-12 foreign exchange brokers who link buyers and sellers of foreign currency.
[ترجمه ترگمان]این بازار همچنین شامل حدود ۱۰ تا ۱۲ دلال معاملات خارجی است که خریداران و فروشندگان ارز خارجی را به هم متصل می کنند
[ترجمه گوگل]بازار همچنین شامل 10 تا 12 کارگزار ارز خارجی است که خریداران و فروشندگان ارز خارجی را پیوند می دهند

14. The resulting trade deficit and shortage of incoming foreign exchange added to the country's balance-of-payments problem.
[ترجمه ترگمان]کسری تجاری حاصل و کمبود ارز خارجی ورودی به مشکل تراز پرداخت ها اضافه شده است
[ترجمه گوگل]کسری تجاری ناشی از آن و کمبود ارز خارجی ورودی به مشکل پرداخت بدهی کشور اضافه شده است

the country's foreign exchange reserve

ذخیره‌ی ارزی کشور



کلمات دیگر: