برو بخواب
go to sleep
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• lay down in bed and go to sleep; become numb
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] اصطلاحی برای توقف کامپیوتر یا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
جملات نمونه
1. Now I shall go to sleep. Good night.
[ترجمه معصومه رحیمی] حالا باید برم بخوابم شب بخیر
[ترجمه ترگمان]حالا باید بخوابم شب به خیر[ترجمه گوگل]حالا من باید بخوابم شب بخیر
2. Love you so I don't wanna go to sleep, for reality is better than a dream.
[ترجمه ترگمان]دوستت دارم، بنابراین من نمی خواهم بخوابم، زیرا واقعیت بهتر از یک رویا است
[ترجمه گوگل]دوستت دارم پس نمی خواهم بخوابم، زیرا واقعیت بهتر از رویای است
[ترجمه گوگل]دوستت دارم پس نمی خواهم بخوابم، زیرا واقعیت بهتر از رویای است
3. I always want to go to sleep after a heavy meal.
[ترجمه ترگمان]من همیشه دلم میخواد بعد از یه غذای سنگین بخوابم
[ترجمه گوگل]من همیشه می خواهم بعد از یک وعده غذایی سنگین بخوابم
[ترجمه گوگل]من همیشه می خواهم بعد از یک وعده غذایی سنگین بخوابم
4. Hurry up and go to sleep.
[ترجمه ترگمان]عجله کن و بخواب
[ترجمه گوگل]عجله کنید و به خواب بروید
[ترجمه گوگل]عجله کنید و به خواب بروید
5. Go to sleep now, it's late.
[ترجمه ترگمان]حالا بخواب، دیروقته
[ترجمه گوگل]اکنون به خواب بروید، دیر است
[ترجمه گوگل]اکنون به خواب بروید، دیر است
6. "Your future depends on your dreams. " So go to sleep.
[ترجمه ترگمان]\" آینده شما به رویاهای شما بستگی دارد، پس به خواب بروید
[ترجمه گوگل]آینده شما بستگی به رویاهای شما دارد بنابراین به خواب برو
[ترجمه گوگل]آینده شما بستگی به رویاهای شما دارد بنابراین به خواب برو
7. 'Don't go to sleep,' she said, prodding me in the ribs.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که مرا در دنده لج می انداخت گفت: به خواب نروید
[ترجمه گوگل]او گفت، 'به خواب بروید، من را در دنده ها می بینید'
[ترجمه گوگل]او گفت، 'به خواب بروید، من را در دنده ها می بینید'
8. Every day I exercise before I go to sleep.
[ترجمه ترگمان]هر روز تمرین می کنم قبل از اینکه بخوابم
[ترجمه گوگل]هر روز قبل از رفتن به خواب تمرین می کنم
[ترجمه گوگل]هر روز قبل از رفتن به خواب تمرین می کنم
9. Time to go to sleep.
[ترجمه ترگمان]وقت خواب است
[ترجمه گوگل]زمان رفتن به خواب
[ترجمه گوگل]زمان رفتن به خواب
10. Go to sleep quickly or Santa Claus won't come!
[ترجمه ترگمان]برو بخواب، یا بابا نوئل نخواهد آمد!
[ترجمه گوگل]برو به خواب به سرعت و یا بابا نوئل نمی آیند!
[ترجمه گوگل]برو به خواب به سرعت و یا بابا نوئل نمی آیند!
11. Don't take it as an insult if I go to sleep during your speech; I'm very tired.
[ترجمه ترگمان]این کار را به عنوان یک توهین تلقی نکن، اگر در حین حرف زدن به خواب بروم، خیلی خسته ام
[ترجمه گوگل]اگر در سخنرانی خود به خواب بروید، آن را به عنوان توهین نکنید؛ خیلی خسته ام
[ترجمه گوگل]اگر در سخنرانی خود به خواب بروید، آن را به عنوان توهین نکنید؛ خیلی خسته ام
12. Go to sleep. I've got a long day tomorrow.
[ترجمه ترگمان]بگیر بخواب فردا روز طولانی دارم
[ترجمه گوگل]برو بخواب من فردا یک روز طولانی دارم
[ترجمه گوگل]برو بخواب من فردا یک روز طولانی دارم
13. He felt tired enough to go to sleep standing up.
[ترجمه ترگمان]به اندازه ای احساس خستگی می کرد که به خواب رفت
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی خسته به نظر می رسید تا به خواب برود
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی خسته به نظر می رسید تا به خواب برود
14. Be quiet and go to sleep.
[ترجمه ترگمان]ساکت باش و بخواب
[ترجمه گوگل]آرام باشید و به خواب بروید
[ترجمه گوگل]آرام باشید و به خواب بروید
15. I go to sleep on my back but I always wake up in a different position.
[ترجمه ترگمان]من باید روی پشتم بخوابم اما همیشه تو یه موقعیت دیگه بیدار میشم
[ترجمه گوگل]من پشت سرم می خوابم اما همیشه در موقعیت دیگری بیدار می شوم
[ترجمه گوگل]من پشت سرم می خوابم اما همیشه در موقعیت دیگری بیدار می شوم
پیشنهاد کاربران
به خواب رفتن
مضخرفه
Go to sleep : برو بخواب
Going to sleep / To Go To sleep : به خواب رفتن
❌ Go sleep
✔️ Go to sleep
Going to sleep / To Go To sleep : به خواب رفتن
❌ Go sleep
✔️ Go to sleep
کلمات دیگر: