کلمه جو
صفحه اصلی

grid


معنی : توری، دریچه سوراخ سوراخ، سیخ شبکه ای، کباب کردن
معانی دیگر : (خودمانی) وابسته به فوتبال آمریکایی، مشبک، (در اصل) چهار چوبی که داخل آن میله های چوبی یا فلزی و غیره موازی به هم قرار گرفته باشند، هر چیزی به این شکل (مثلا چهار پایه ی چدنی اجاق و شومینه)، گرید، شبکه ی شطرنجی (که از دو دسته خط موازی و عمود بر یکدیگر درست شده و برای تعیین مکان یا تاکید بر روی نقشه یا طرح یا کروکی قرار داده می شود)، (نقشه و کروکی و غیره) خطوط شطرنجی، (در مسابقات اتومبیل رانی) ترتیب شروع، حق تقدم ماشین ها، (برق) شبکه ی برق، شبکه ی فرمان، (باتری) پلاک، صفحه، (لامپ الکترونی) الکترودی که برای کنترل عبور الکترون ها و یون ها دارای یک (یا چند) سوراخ است، (اتومبیل) باربند، سی  شبکه ای، رشته های درهم و برهم راه اهن ومانند ان، دریچه سورا  سورا، سی  دار کردن، بارشته ها و میله های درهم و بر هم مجهز کردن

انگلیسی به فارسی

(باتری) صفحه، پلاک، شبکه


(الکترونیک) شبکه، توری


(جغرافی) شبکه


(در آمریکا) زمین فوتبال


توری، دریچه سوراخ سوراخ، سیخ شبکه ای، کباب کردن


(آشپزی) توری کباب پز، کباب پز


نرده، حصار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a framework or grating of crisscrossed or parallel bars.
مشابه: grate, grating

(2) تعریف: a system of reference lines that intersect at right angles to form uniformly sized squares, used to map points and make diagrams; coordinate system.

- Graph paper is printed with a grid.
[ترجمه ترگمان] کاغذ نمودار با یک شبکه به چاپ می رسد
[ترجمه گوگل] مقاله گراف با یک شبکه چاپ می شود

(3) تعریف: in electrical storage cells or batteries, a perforated or corrugated conducting plate supporting the active material.

(4) تعریف: an interconnected system of power stations and electricity distribution lines serving a large region.

(5) تعریف: in sports, a football field; gridiron.

• network of crisscrossed bars; electrical conducting plate (in batteries); system of power stations which provide electricity to a large area; system of lines intersecting at right angles (used for reference); football field, gridiron (sports)
a grid is a pattern of straight lines that cross over each other to form squares.
grid maps have a grid drawn over them. the lines are numbered, so that you can refer to any place on the map by using the numbers of the lines.
a grid is also a large number of connecting power lines that transmit electricity over the whole of a particular country or area.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شبکه - صفحه
[کامپیوتر] شبکه، توری - یک ویژگی از برنامه های متونع ترسیم و برنامه های نقاشی که به خطوط امکان ترسیم در محلهای مشخصی را می دهد، به طوری که گویی روی کاغذ گراف رسم شده اند. این شبکه، رسم خطوط موازی و ستونی را بسیار آسان ساخته، نمودارها را مرتب نموده، و از انفصال نامنظم جلوگیری می کند . با این حال، وقتی شکبه روشن باشد، محلهایی وجود دارند که در آنها نمی توانید رسم کنید. نگاه کنید به draw program ; paint program . - شبکه
[برق و الکترونیک] شبکه 1. الکترود واقع در بین کاتد و آند یک لامپ الکترونی که دارای یک یا چند روزنه است که تحت شرایط خاص الکترونها و یا یونها می توانند از آن عبور کنند . شبکه،شارش الکترونی از کاتد به آند را کنترل می کند. 2. شبکه ای از خطوط هم فاصله که خانه های مربعی به وجود می آورد و برای تعیین نقاط مجاز سوراخ کاری روی یک تخته مدار چاپی یا بدنه به کار می رود . - شبکه
[زمین شناسی] شبکه،موقعیت ساختاری داده ی مرکب از نقاط واقع در گره ای شبکه ایفرضی که فضای بین گره ها هم درجهت افقی و هم در جهت عمودی ثابت است .
[نساجی] شبکه - مشبک
[ریاضیات] تور، شبکه ای از نقاط نقطه چین، شبکه، فضا دهنده، توری، صفحه
[آب و خاک] شبکه

مترادف و متضاد

Synonyms: framework, grill, grille, network, lattice, grate


gridiron


conducting plate


Synonyms: plate, terminal, layer


توری (اسم)
net, grid, lace, lacing

دریچه سوراخ سوراخ (اسم)
grid

سیخ شبکه ای (اسم)
grid, grill

کباب کردن (فعل)
barbecue, roast, broil, grid

جملات نمونه

the grid score

تعداد امتیاز هر تیم در فوتبال آمریکایی


grid tube

لامپ مشبک


1. grid tube
لامپ مشبک

2. the grid score
تعداد امتیاز هر تیم در فوتبال آمریکایی

3. An Ordnance Survey grid reference gives the position of a place to within 100 metres.
[ترجمه ترگمان]یک مرجع شبکه نقشه برداری Ordnance موقعیت مکانی را در عرض ۱۰۰ متری ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]یک ارجاع شبکه ارزیابی جنگ افزار می دهد موقعیت یک مکان را در عرض 100 متر

4. Most of Manhattan is laid out in/on a grid pattern with avenues going north-south and streets east-west.
[ترجمه ترگمان]بیشتر منهتن در \/ بر روی یک الگوی شبکه ای با راه هایی که به شمال - جنوب و خیابان های شرق - غرب می رود، قرار داده می شود
[ترجمه گوگل]اکثر منهتن در / در یک الگوی شبکه با مسیرهایی که از شمال و جنوب و خیابان های شرق-غرب قرار گرفته اند، قرار می گیرند

5. The artist drew a set of grid lines over the area to be painted.
[ترجمه ترگمان]هنرمند مجموعه ای از خطوط شبکه را بر روی منطقه کشید تا رنگ آمیزی شود
[ترجمه گوگل]هنرمند مجموعه ای از خطوط شبکه ای را که در آن نقاشی می شود را نقاشی می کند

6. Many canals were built along map grid lines.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کانال ها در امتداد خطوط شبکه نقشه ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کانال ها در امتداد خطوط شبکه ای ساخته شده اند

7. Its streets were laid out in a grid pattern.
[ترجمه ترگمان]خیابان ها در یک الگوی شبکه ای قرار داده شدند
[ترجمه گوگل]خیابان های آن در یک الگوی شبکه قرار داشتند

8. The grid doesn't look quite square.
[ترجمه ترگمان]مدار زمین کاملا مربع به نظر نمی رسد
[ترجمه گوگل]شبکه به نظر نمی رسد کاملا مربع است

9. The pilots were just given a grid reference of the target.
[ترجمه ترگمان]خلبانان تنها مرجع شبکه ای از این هدف را در اختیار داشتند
[ترجمه گوگل]خلبانان فقط مرجع شبکه ای از هدف را در اختیار داشتند

10. The grid lines on the map run northsouth.
[ترجمه ترگمان]خطوط شبکه روی نقشه northsouth را اجرا می کنند
[ترجمه گوگل]خطوط شبکه بر روی نقشه اجرا می شود شمال سواحل

11. Draw the plan on a grid.
[ترجمه ترگمان]طرح روی یک شبکه را رسم کنید
[ترجمه گوگل]طرح را روی یک شبکه طراحی کنید

12. New York is laid out on a grid pattern.
[ترجمه ترگمان]نیویورک در یک الگوی شبکه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]نیویورک بر روی یک الگوی شبکه قرار گرفته است

13. There was a cattle grid across the road to stop the cows escaping.
[ترجمه ترگمان]از جاده خارج می شدند تا گاوها را متوقف کنند
[ترجمه گوگل]یک گاو شبکه در سراسر جاده برای جلوگیری از گاو فرار بود وجود دارد

14. The electronic zoo consists of a 9m grid coffered slab supported by reinforced columns.
[ترجمه ترگمان]باغ وحش الکترونیک متشکل است از یک تکه ۹ m که توسط ستون های تقویت شده مورد حمایت قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]باغ وحش الکترونیک شامل یک تخته 9 متر است که توسط ستون های تقویت شده پشتیبانی می شود

15. The computer systems at the Grid Control Centre are supported by standby facilities on site and at a remote location.
[ترجمه ترگمان]سیستم های کامپیوتری در مرکز کنترل گرید با امکانات آماده به کار در محل و در یک مکان دوردست پشتیبانی می شوند
[ترجمه گوگل]سیستم های کامپیوتری در مرکز کنترل Grid با امکانات آماده به کار در سایت و در یک مکان از راه دور پشتیبانی می شوند

پیشنهاد کاربران

چهارچوب

شبکه برق ( حوزه برق ) ، شبکه ماتریس/چهارچوب ( حوزه امار )

شبکه ی شطرنجی

شبکه
شبکه برق
نرده
باربند ماشین

⁦✔️⁩شبکه برق ( سراسری )

1 ) Climate Change Means Trouble for Power Grids
2 ) Systems are designed to handle spikes in demand, but the wild and unpredictable weather linked to global warming will very likely push grids beyond their limits
NEW YORK TIMES@

Grid: شبکه برق
National grid: شبکه برق سراسری

چارچوب، جدول

شبکه

شبکه بندی

نقشه

grid ( فیزیک )
واژه مصوب: شبکه 1
تعریف: الکترودی در لامپ های خلأ که عبور الکترون ها را از کاتد به آند تنظیم می‏کند


کلمات دیگر: