1. follow-up care in treating cancer
پیگیری مراقبت در درمان سرطان
2. follow-up medical examinations
آزمایش های پزشکی (بعدی)
3. this conference is a follow-up to an earlier one in shiraz
این گردهمایی دنباله ی کنفرانس پیشین شیراز است.
4. You start the work, and I'll follow up.
[ترجمه ترگمان]تو کار را شروع می کنی و من هم دنبالش می روم
[ترجمه گوگل]کار خود را شروع میکنید و پیگیری خواهم کرد
5. You should follow up your letter with a phone call.
[ترجمه ترگمان]باید با یه تماس تلفنی نامه - ت رو دنبال کنی
[ترجمه گوگل]شما باید نامه خود را با تماس تلفنی دنبال کنید
6. The police will follow up all possible leads.
[ترجمه ترگمان]پلیس همه سرنخ ها را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]پلیس تمامی رهبران احتمالی را دنبال خواهد کرد
7. They follow up their March show with four UK dates next month.
[ترجمه ترگمان]آن ها در ماه مارس آینده خود را با چهار قرار در بریتانیا در ماه آینده دنبال می کنند
[ترجمه گوگل]آنها ماه مارس نمایش ماه مارس خود را با چهار تاریخ بریتانیا پیگیری می کنند
8. Data from both baseline and follow up specimens are shown separately for the two subgroups.
[ترجمه ترگمان]داده ها از هر دو مبنا به طور جداگانه برای دو زیر گروه نشان داده شده اند
[ترجمه گوگل]داده های هر دو نمونه اولیه و پیگیری به طور جداگانه برای دو زیرگروه نشان داده شده است
9. Extended follow up is required, to assess the longterm effects, particularly the stricture recurrence rate after final stent removal.
[ترجمه ترگمان]برای ارزیابی اثرات دراز مدت، به ویژه نرخ بازگشت stricture پس از برداشت نهایی استنت گذاری افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]پیگیری پیشرفته برای ارزیابی اثرات طولانی مدت، به ویژه میزان عود انسداد پس از حذف استنت نهایی مورد نیاز است
10. No one asked me about follow up phone calls made to me by their offices, standard procedures for campaigns.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس از من در مورد پی گیری تماس های تلفنی که توسط ادارات و روش های استاندارد برای کمپین ها ایجاد شده بود، نپرسید
[ترجمه گوگل]هیچ کس از من در مورد پیگیری تماس تلفنی ساخته شده توسط من از دفاتر خود، روش های استاندارد برای کمپین ها پرسید
11. Later it wants to follow up with the heavy stuff: tanks, helicopters, anti-tank weapons and armored personnel carriers.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن می خواهد مواد سنگین را دنبال کند: تانک، هلی کوپتر، سلاح های ضد تانک و نفربرهای زرهی
[ترجمه گوگل]بعدا می خواهد با وسایل سنگین مانند تانک ها، هلیکوپتر ها، سلاح های ضد تانک و پرسنل زره پوش پیگیری کند
12. She had no relapse during 18 months' follow up, and results of lung function tests were normal.
[ترجمه ترگمان]او در طول ۱۸ ماه هیچ بازگشتی نداشت و نتایج تست های کارکرد ریه طبیعی بودند
[ترجمه گوگل]او طی پیگیری 18 ماهه هیچ عودتی نداشت و نتایج آزمایش های عملکرد ریه طبیعی بود
13. But seldom do these companies follow up on the true costs of counterproductive policies and decisions.
[ترجمه ترگمان]اما به ندرت این شرکت ها به دنبال هزینه های واقعی سیاست های معکوس و تصمیم گیری ها هستند
[ترجمه گوگل]اما به ندرت این شرکت ها هزینه های واقعی سیاست ها و تصمیمات ضد تولید را دنبال می کنند
14. Information for the follow up study was collected by means of personal interviews, death certificates, and records from hospitals and nursing homes.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات برای این مطالعه به وسیله مصاحبه شخصی، گواهی مرگ و بایگانی از بیمارستان ها و خانه های سالمندان جمع آوری شد
[ترجمه گوگل]اطلاعات برای مطالعه پیگیری توسط مصاحبه های شخصی، گواهی های مرگ و پرونده ها از بیمارستان ها و خانه های سالمندان جمع آوری شد
15. A follow-up session was held after the initial meeting.
[ترجمه ترگمان]جلسه پی گیری بعد از جلسه اولیه برگزار شد
[ترجمه گوگل]جلسه پیگیری پس از جلسه اولیه برگزار شد
16. She is writing a follow-up to her best-selling novel.
[ترجمه ترگمان]او در حال نوشتن یک رمان پی گیری بهترین رمان خود است
[ترجمه گوگل]او در حال پیگیری رمان پر فروش خود است
17. They are recording a follow-up to their successful 1989 album.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال ضبط یک آهنگ پی گیری برای آلبوم موفق ۱۹۸۹ آن ها هستند
[ترجمه گوگل]آنها یک پیگیری برای آلبوم موفق 1989 خود را ضبط می کنند
18. Despite the success of his last album, there are as yet no plans for any follow-ups.
[ترجمه ترگمان]با وجود موفقیت آخرین آلبوم او، هیچ برنامه ای برای پی گیری آن ها وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با وجود موفقیت آخرین آلبوم او، هیچ برنامه ای برای پیگیری وجود ندارد
19. The book is a follow-up to her excellent television series.
[ترجمه ترگمان]این کتاب از مجموعه تلویزیونی بسیار عالی او پیروی می کند
[ترجمه گوگل]این کتاب پیروی از مجموعه تلویزیونی عالی است
20. One man was arrested during the raid and another during a follow-up operation.
[ترجمه ترگمان]یک مرد در طی این یورش دستگیر شد و یکی دیگر از آن ها در طی یک عملیات پی گیری دستگیر شد
[ترجمه گوگل]یک مرد در طول حمله و دیگری در یک عملیات پیگیری دستگیر شد
21. As a follow-up to the television series the BBC is publishing a book.
[ترجمه ترگمان]با پی گیری مجموعه تلویزیونی BBC، بی بی سی یک کتاب منتشر می کند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پیگیری به سریال تلویزیونی، بی بی سی کتابی را منتشر می کند
22. This meeting is a follow-up to the one we had last month.
[ترجمه ترگمان]این جلسه پی گیری to که ماه گذشته داشتیم
[ترجمه گوگل]این جلسه پیگیری از ماه گذشته ما بود
23. You will receive a follow-up visit from the person conducting the assessment.
[ترجمه ترگمان]شما یک بازدید پی گیری از طرف کسی که این ارزیابی را انجام می دهد، دریافت خواهید کرد
[ترجمه گوگل]شما یک بازدید از فردی که ارزیابی را انجام می دهد، دریافت خواهید کرد
24. The survey is a follow-up to the questionnaire.
[ترجمه ترگمان]این نظرسنجی از طریق پرسشنامه پی گیری شده است
[ترجمه گوگل]این بررسی پیگیری پرسشنامه است
25. They were attending hospital for follow-up treatment.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای پی گیری درمان به بیمارستان مراجعه کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای پیگیری درمان در بیمارستان شرکت کردند
26. After the report, advisers are expected to carry out follow-up work.
[ترجمه ترگمان]پس از این گزارش، انتظار می رود که مشاوران کار پی گیری را انجام دهند
[ترجمه گوگل]پس از گزارش، از مشاوران انتظار می رود که انجام کار پیگیری را انجام دهند
27. Spielberg says he's planning to do a follow-up next year.
[ترجمه ترگمان]Spielberg می گوید که او قصد دارد سال بعد این کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]اسپیلبرگ می گوید که او قصد دارد تا سال آینده پیگیری کند
28. A follow-up consultation was arranged for two weeks' time.
[ترجمه ترگمان]یک مشاوره پی گیری برای دو هفته ترتیب داده شد
[ترجمه گوگل]یک مشاوره پیگیری برای مدت دو هفته مرتب شد
29. The dancer confounded her critics with a remarkable follow-up album.
[ترجمه ترگمان]رقصنده او منتقدان خود را با یک آلبوم پی گیری قابل توجه درهم کوبید
[ترجمه گوگل]رقصنده منتقدانش با یک آلبوم پیگیری قابل توجهی را مخدوش کرد