1. free enterprise capitalist system
نظام سرمایه داری با رقابت آزاد
2. free enterprise
کسب و کار آزاد (سرمایه گذاری و رقابت بازرگانی و مخاطره پذیری با حداقل دخالت دولت)
3. an old enterprise specializing in banking activities
یک شرکت قدیمی که تخصص آن در امور بانکی است
4. his new enterprise is a restaurant on shemiran avenue
کسب و کار جدید او رستورانی در خیابان شمیران است.
5. agricuiture is the principal enterprise among these people
کشاورزی فعالیت عمده ی این مردم است.
6. a man of unusual insight and enterprise
مردی دارای بینش و همت فوق العاده
7. they complained about his lack of enterprise
از بی عرضگی او شکایت می کردند.
8. Don't forget this is a commercial enterprise - we're here to make money.
[ترجمه ترگمان]فراموش نکنید که این یک شرکت تجاری است - ما اینجاییم تا پول بدست آوریم
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید این یک شرکت تجاری است - ما در اینجا برای کسب درآمد هستیم
9. Free enterprise, he argued, was compatible with Russian values and traditions.
[ترجمه ترگمان]او مدعی بود که تجارت آزاد با ارزش ها و ارزش های روسی سازگاری دارد
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد، سازمانی آزاد با ارزش ها و سنت های روسیه سازگار بود
10. They are determined to carry forward the enterprise.
[ترجمه ترگمان]آن ها مصمم هستند که شرکت را به جلو ببرند
[ترجمه گوگل]آنها مصمم هستند تا این شرکت را حمل کنند
11. I aided him in his enterprise.
[ترجمه ترگمان]من کمکش کردم که این کار رو بکنه
[ترجمه گوگل]من او را در شرکت خود کمک کردم
12. The programme is a joint enterprise with the London Business School.
[ترجمه ترگمان]این برنامه یک شرکت مشترک با دانشکده تجارت لندن است
[ترجمه گوگل]این برنامه یک شرکت مشترک با مدرسه کسب و کار لندن است
13. State bureaucracies can tend to stifle enterprise and initiative.
[ترجمه ترگمان]بوروکراسی دولتی می تواند فعالیت ها و ابتکارات را خفه کند
[ترجمه گوگل]بوروکراسی دولتی می تواند تمایل به سرمایه گذاری و ابتکار را خنثی کند
14. The music festival is a new enterprise which we hope will become an annual event.
[ترجمه ترگمان]جشنواره موسیقی یک شرکت جدید است که ما امیدواریم که به یک رویداد سالیانه تبدیل شود
[ترجمه گوگل]جشنواره موسیقی یک شرکت جدید است که امیدواریم به یک رویداد سالانه تبدیل شود
15. This is a private enterprise.
[ترجمه ترگمان]این یک شرکت خصوصی است
[ترجمه گوگل]این یک شرکت خصوصی است
16. I thought she showed great enterprise.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که اون یه کار بزرگ رو انجام داده
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که او بزرگترین شرکت را نشان داد
17. We need someone with enterprise and imagination to design a marketing strategy.
[ترجمه ترگمان]ما به فردی با شرکت و تخیل برای طراحی یک استراتژی بازاریابی نیاز داریم
[ترجمه گوگل]برای طراحی یک استراتژی بازاریابی، ما نیاز داریم که با سرمایه گذاری و تخیل کار کنیم
18. Many hotels are showing enterprise and imagination by staging special events.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از هتل ها با برگزاری رویداده ای خاص، شرکت و نیروی تخیل را نمایش می دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از هتل ها با تصویب رویدادهای خاص، شرکت و تخیل را نشان می دهند