کلمه جو
صفحه اصلی

desktop computer

انگلیسی به فارسی

کامپیوتر رومیزی


انگلیسی به انگلیسی

• micro-computer that operates as an independent unit
small portable computer

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] کامپیوتر رومیزی .

جملات نمونه

1. When launched, the Macintosh was the smallest desktop computer ever produced.
[ترجمه ترگمان]زمانی که راه اندازی شد، (مکینتاش)کوچک ترین کامپیوتر رومیزی بود که تا به حال تولید شده بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که راه اندازی شد، مکینتاش کوچکترین رایانه رومیزی بود که تاکنون تولید شده بود

2. My computer is a desktop computer of excellent quality.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر من رایانه رومیزی با کیفیت عالی است
[ترجمه گوگل]کامپیوتر من یک کامپیوتر رومیزی با کیفیت عالی است

3. They paid for the desktop computer he uses to scan biographical data.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای کامپیوتر رومیزی که برای اسکن کردن داده های زندگی نامه ای استفاده می کند پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها برای رایانه رومیزی که وی برای اسکن اطلاعات زندگینامه استفاده می کند پرداخت می شود

4. The desktop computer grew in power and user friendliness until it was increasingly hard to tell apart from the workstation.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر رومیزی در قدرت و رفتار دوستانه کاربر افزایش یافت تا زمانی که به طور فزاینده ای برای جدا کردن از ایستگاه کاری دشوار بود
[ترجمه گوگل]رایانه رومیزی قدرت و کاربر پسند را افزایش داد تا زمانی که به طور جدی از ایستگاه کاری جدا شود

5. I'm going to change my desktop computer for a laptop.
[ترجمه ترگمان]می خواهم کامپیوترم را برای یک لپ تاپ تغییر دهم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم کامپیوتر رومیزی را برای یک لپ تاپ عوض کنم

6. My desktop computer is faster, but not very portable.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر رومیزی من سریع تر است، اما خیلی قابل حمل نیست
[ترجمه گوگل]کامپیوتر دسکتاپ من سریع تر است، اما بسیار قابل حمل نیست

7. This service synchronizes appointments between your desktop computer and your mobile device.
[ترجمه ترگمان]این سرویس قرار ملاقات های بین رایانه رومیزی شما و دستگاه تلفن همراه خود را همزمان می کند
[ترجمه گوگل]این سرویس ملاقات بین رایانه رومیزی و دستگاه تلفن همراه شما را هماهنگ می کند

8. This service synchronizes tasks between your desktop computer and your mobile device.
[ترجمه ترگمان]این سرویس وظایف بین رایانه رومیزی شما و دستگاه تلفن همراه شما را همزمان می کند
[ترجمه گوگل]این سرویس وظایف بین کامپیوتر دسکتاپ و دستگاه تلفن همراه شما را هماهنگ می کند

9. This service synchronizes contacts between your desktop computer and your mobile device.
[ترجمه ترگمان]این سرویس ارتباط بین رایانه رومیزی شما و دستگاه تلفن همراه را همزمان می کند
[ترجمه گوگل]این سرویس همگام سازی مخاطبین بین رایانه رومیزی و دستگاه تلفن همراه شما است

10. If you are using a desktop computer, you will most likely not be asked this question.
[ترجمه ترگمان]اگر از یک کامپیوتر رومیزی استفاده می کنید، به احتمال زیاد از این سوال نخواهید پرسید
[ترجمه گوگل]اگر از یک رایانه رومیزی استفاده می کنید، به احتمال زیاد از این سوال خواسته نمی شود

11. Desktop computer will be must develop toward fixable location and requirement way.
[ترجمه ترگمان]رایانه رومیزی باید به سمت مکان یاب و روش نیازمندی ها گسترش یابد
[ترجمه گوگل]رایانه رومیزی باید به سمت موقعیت قابل تنظیم و مورد نیاز گسترش یابد

12. The performance - price ratio of this desktop computer is pretty good.
[ترجمه ترگمان]نسبت قیمت - قیمت این کامپیوتر رومیزی بسیار خوب است
[ترجمه گوگل]عملکرد - نسبت قیمت این رایانه رومیزی بسیار خوب است

13. The ergonomical design of the desktop computer keyboard was discussed in the paper.
[ترجمه ترگمان]طراحی ergonomical صفحه کلید رایانه رومیزی در این مقاله مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]طراحی ارگونومی صفحه کلید رایانه رومیزی در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است

14. This service synchronizes files between your desktop computer and your mobile device.
[ترجمه ترگمان]این سرویس فایل ها را بین رایانه رومیزی شما و دستگاه موبایل تان همگام می کند
[ترجمه گوگل]این سرویس همگام سازی فایل ها بین رایانه رومیزی و دستگاه تلفن همراه شما است

پیشنهاد کاربران

desktop computer ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: رایانۀ رومیزی
تعریف: رایانه‏ای که روی سطح میز کار جای گیرد؛ این اصطلاح هم به رایانه‏های شخصی و هم به ایستگاه کاری اطلاق می‏شود


کلمات دیگر: