• object which is integrated into a document (computers)
embedded object
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] موضوع تعبیه شده موضوع موجود در فایل شما که توسط بسته ی نرم افزار دیگری ایجاد شده است . اگر موضوع فوق در نرم افزار اصلی تغییر کند . در فایل دوم نیز به روز در می آید . نگاه کنید به ole .
جملات نمونه
1. A visual representation of an embedded object which displays an icon representing the embedded object.
[ترجمه ترگمان]نمایش بصری شی تعبیه شده که شمایلی را نشان می دهد که نشان دهنده شی جاسازی شده می باشد
[ترجمه گوگل]نمایش بصری یک شی جاسازی شده که نماد نماینده شی جاسازی شده را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نمایش بصری یک شی جاسازی شده که نماد نماینده شی جاسازی شده را نشان می دهد
2. The info property is another embedded object.
[ترجمه ترگمان]ویژگی اطلاعات یک شی جاسازی شده دیگر است
[ترجمه گوگل]اموال اطلاعات یک جسم جاسازی شده است
[ترجمه گوگل]اموال اطلاعات یک جسم جاسازی شده است
3. Cannot find the source application for this embedded object.
[ترجمه ترگمان]نمی توان برنامه منبع برای این شی جاسازی شده را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]نمی توان برنامه منبع را برای این شی جاسازی پیدا کرد
[ترجمه گوگل]نمی توان برنامه منبع را برای این شی جاسازی پیدا کرد
4. Each embedded object incurs 8 bytes overhead.
[ترجمه ترگمان]هر شی تعبیه شده در بالای سرمان ۸ بایت ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]هر جسم جاسازی شده دارای 8 بایت سربار است
[ترجمه گوگل]هر جسم جاسازی شده دارای 8 بایت سربار است
5. The dynamic interaction between an embedded object and surrounding media with a unilateral frictional contact interface is studied by time-domain boundary element method.
[ترجمه ترگمان]تعامل پویا بین یک جسم جاسازی شده و محیط اطراف با یک رابط اصطکاکی اغتشاشی یک طرفه توسط روش آلمان مرز زمان - دامنه مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]تعامل پویا بین شیء جاسازی شده و رسانه های اطراف با یک رابط تماس اصطکاکی یک طرفه، با روش المان مرزی زمانی محاسبه می شود
[ترجمه گوگل]تعامل پویا بین شیء جاسازی شده و رسانه های اطراف با یک رابط تماس اصطکاکی یک طرفه، با روش المان مرزی زمانی محاسبه می شود
6. Defines an embedded object.
[ترجمه ترگمان]هدف قرار دادن یک شی توکار است
[ترجمه گوگل]یک شی جاسازی شده را تعریف می کند
[ترجمه گوگل]یک شی جاسازی شده را تعریف می کند
7. A member initializer that specifes an object initializer after the equals sign is an initialization of an embedded object.
[ترجمه ترگمان]یک initializer عضو که یک شی initializer را بعد از علامت برابر امضا می کند یک نقطه آغازین یک شی تعبیه شده است
[ترجمه گوگل]یک واسط کاربری عضو که پس از علامت برابر یک مشخصه اولیه را تعیین می کند، یک مقدار اولیه یک شی جاسازی شده است
[ترجمه گوگل]یک واسط کاربری عضو که پس از علامت برابر یک مشخصه اولیه را تعیین می کند، یک مقدار اولیه یک شی جاسازی شده است
8. The user interface block contains only localizable user-interface elements such as strings, error messages, dialog boxes, menus, embedded object resources, and so on for the neutral culture.
[ترجمه ترگمان]بلوک رابط کاربر تنها حاوی عناصر رابط کاربر - مانند رشته ها، پیغام های خطا، جعبه های محاوره، منوها، منابع شی تعبیه شده، و غیره برای فرهنگ خنثی است
[ترجمه گوگل]بلوک رابط کاربر شامل تنها عناصر رابط کاربر قابل تنظیم مانند رشته ها، پیام های خطا، جعبه محاوره ای، منوها، منابع شیء جاسازی شده و غیره برای فرهنگ خنثی است
[ترجمه گوگل]بلوک رابط کاربر شامل تنها عناصر رابط کاربر قابل تنظیم مانند رشته ها، پیام های خطا، جعبه محاوره ای، منوها، منابع شیء جاسازی شده و غیره برای فرهنگ خنثی است
9. A text range that encloses a child object is returned if the screen coordinates are within the coordinates of an image, hyperlink, or other embedded object.
[ترجمه ترگمان]محدوده متن که یک شی کودک را دربرگرفته است در صورتی که مختصات نمایش در مختصات یک تصویر، هایپر لینک، یا شی جاسازی شده دیگر قرار داشته باشد، باز می گردد
[ترجمه گوگل]اگر مختصات صفحه نمایش در مختصات یک تصویر، لینک یا دیگر جسم جاسازی شده است، یک محدوده متن که محصور یک شی کودک است، بازگردانده می شود
[ترجمه گوگل]اگر مختصات صفحه نمایش در مختصات یک تصویر، لینک یا دیگر جسم جاسازی شده است، یک محدوده متن که محصور یک شی کودک است، بازگردانده می شود
10. Explain the difference between a linked object and an embedded object?
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین یک جسم مرتبط و یک شی جاسازی شده را توضیح دهید؟
[ترجمه گوگل]تفاوت میان یک شیء مرتبط و یک شی جاسازی را توضیح دهید؟
[ترجمه گوگل]تفاوت میان یک شیء مرتبط و یک شی جاسازی را توضیح دهید؟
11. Retrieves a text range enclosing a child element such as an image, hyperlink, or other embedded object.
[ترجمه ترگمان]محدوده متن حاوی یک مولفه کودک مانند یک تصویر، هایپر لینک، یا شی جاسازی شده دیگر است
[ترجمه گوگل]یک محدوده متن محصور کردن یک عنصر کودک مانند یک تصویر، لینک یا دیگری شی جاسازی شده را بازیابی می کند
[ترجمه گوگل]یک محدوده متن محصور کردن یک عنصر کودک مانند یک تصویر، لینک یا دیگری شی جاسازی شده را بازیابی می کند
کلمات دیگر: