کلمه جو
صفحه اصلی

descending order


ترتیب نزولی

انگلیسی به فارسی

ترتیب نزولی


دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] ترتیب نزولی .
[ریاضیات] ترتیب کاهشی، ترتیب نزولی

جملات نمونه

1. He talked about all those points in descending order of importance.
[ترجمه ترگمان]او در مورد همه این نکات با نظم و ترتیب صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]او درباره همه این نکات در ترتیب نزولی اهمیت صحبت کرد

2. The hotels are listed in descending order of price.
[ترجمه ترگمان]این هتل ها به ترتیب نزولی قیمت قرار دارند
[ترجمه گوگل]هتل ها به ترتیب نزولی قیمت ذکر شده اند

3. Follow these steps to re-sort our table in descending order:
[ترجمه ترگمان]از این مراحل برای مرتب کردن جدول خود به ترتیب نزولی پیروی کنید:
[ترجمه گوگل]این مراحل را برای مرتب کردن جدول ما در نزولی دنبال کنید:

4. These must be listed in descending order of weight.
[ترجمه ترگمان]این ها باید در ترتیب نزولی وزن قرار داده شوند
[ترجمه گوگل]این باید در وزن نزولی ذکر شود

5. The table is now sorted in descending order according to the Amount field, as shown in figure
[ترجمه ترگمان]این میز اکنون طبق آنچه که در شکل نشان داده شده به ترتیب نزولی مرتب شده است
[ترجمه گوگل]جدول در حال حاضر به ترتیب نزولی مرتب شده بر اساس فیلد مقدار، همانطور که در شکل نشان داده شده است

6. This is also a list in descending order of color from orange-red to pale pink.
[ترجمه ترگمان]این هم چنین لیستی از درجه پایین آمدن رنگ از رنگ نارنجی تا صورتی کمرنگ است
[ترجمه گوگل]این نیز یک لیست در ترتیب نزولی رنگ از رنگ نارنجی تا قرمز به رنگ پریده است

7. The following list is given in descending order of size.
[ترجمه ترگمان]فهرست زیر به ترتیب نزولی اندازه داده می شود
[ترجمه گوگل]لیست زیر به ترتیب نزولی از اندازه داده می شود

8. The groups were themselves divided, in descending order, into offices, divisions, and branches.
[ترجمه ترگمان]دسته ها، به ترتیب نزولی، به ادارات، بخش ها و شاخه ها تقسیم شدند
[ترجمه گوگل]گروه ها خودشان را به ترتیب نزولی، به دفاتر، بخش ها و شاخه ها تقسیم کردند

9. It will allocate them in descending order from the highest priced bid to the lowest.
[ترجمه ترگمان]آن را به ترتیب نزولی از بالاترین قیمت قیمت به پایین ترین قیمت اختصاص می دهد
[ترجمه گوگل]آنها آنها را به ترتیب نزولی از بالاترین قیمت به پایینترین قیمت اختصاص می دهند

10. And of course you can sort in descending order.
[ترجمه ترگمان]و البته شما می تونید یه سری نظم رو شروع کنید
[ترجمه گوگل]و البته شما می توانید به ترتیب نزولی مرتب کنید

11. Software support fuzzy inquiry, support ascending descending order, high support, support in - service upgrades.
[ترجمه ترگمان]نرم افزار پشتیبانی فازی را پشتیبانی می کند، پشتیبانی بالا را پشتیبانی می کند، پشتیبانی بالا پشتیبانی می کند و ارتقا خدمات را پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از نرم افزار درخواست فازی، پشتیبانی از صعودی نزولی، پشتیبانی بالا، پشتیبانی از ارتقاء در - خدمات

12. The checking rate descending order is genital warts, gonorrhea, genital herpes infection, chancroid, syphilis, AIDs.
[ترجمه ترگمان]میزان چک کردن نرخ پایین، warts، gonorrhea، infection تناسلی، سیفلیس، سیفلیس، سفلیس (بیماری مقاربتی)، سفلیس
[ترجمه گوگل]میزان نزولی نظارت بر زگیل تناسلی، گونوره، عفونت تبخال تناسلی، شانس کوری، سیفلیس، AID است

13. Arranging records in ascending or descending order of the key field.
[ترجمه ترگمان]همه سوابق را در بالا و پایین رفتن یا پایین آمدن از میدان اصلی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]مرتب سازی سوابق در جهت صعودی یا نزولی فیلد کلیدی

14. The leaflet gives details of all the hotels in the area in descending order of price.
[ترجمه ترگمان]این اطلاعیه جزئیات تمام هتل های منطقه را با ترتیب نزولی قیمت ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این جزوه جزئیات کلیه هتل های منطقه را به ترتیب نزولی قیمت می دهد

15. All the other ingredients, including water, have to be listed in descending order by weight.
[ترجمه ترگمان]تمام مواد تشکیل دهنده دیگر از جمله آب باید به ترتیب در سفارش کاهش وزن قرار داده شوند
[ترجمه گوگل]تمام مواد تشکیل دهنده، از جمله آب، باید در وزن نزولی فهرست شوند

پیشنهاد کاربران

شیب نزولی


کلمات دیگر: